
لیلیت کیست؟
لیلیت یکی از هویتهای زن است که در باب او بسیار نوشته شده, تفسیر انجام گرفته و سعی شده که همچون معمایی بماند. لیلیت که نخست در افسانهی گیلگامش ظاهر میشود, فرمانروای روح بدخواه شبها و جهان زیرزمینی است. در اساطیر بابل, پارس و سومری عقیده بر آن بود که او زن خفاش, پایان تمامی بدنها, جغد آوازخوان, مار و سگ است. در سومریان و در اوایل که عقیده بر آن بود, لیلیت دست چپ ایناناست, وظیفهاش آوردن مردها به پرستشگاه ایزدبانو بود. سپس در اساطیر سومری, لیلیت بهصورت “لاماشتو” درآمد. کسی که چنین عقیدهیی داشته باشد, موجودی هولناک و یک عفریتهی مادینه است. زیرا نوزادان و زنان نوزایمان را به قتل میرساند, راهگشای سقط جنین زنان باردار میشود, خون مردان را نوشیده و گوشتشان را میخورد. جانوری مادینه که در ریشهی درخت “هولوپپا”ی اینانا آشیانه کرده, بهعنوان لیللاکه عفریت نیز از او نام برده میشود. گیلگامش آمده و در کار او مداخلهی میکند. “لیل” در ۲۴۰۰ ق.م در میان خلقهای میانرودان, ایزدبانوی طوفان و بادهاست و نزد بابلیان بهعنوان “دمونسی” روح باد و شهوت یاد میشود. بهویژه طبق ادیان یهودی و عیسوی, لیلیت, نخستین زن آفریدهشدهی یکسان با [حضرت] آدم است. نخستین مادینهی سرکشی است که جهت رد یکسانی با آدم و خدمت به او از فردوس اخراج یا به درخواست خویش از آنجا بیرون میآید. زنی است که نه اطاعت از آدم و خدا, بلکه یکیشدن با شیطان و شیطانبودن را برمیگزیند. به درخواست آدم, خدا او را به فردوس بازمیخواند. لیلیت که در صورت برنگشتن, به کشتن فرزندانش تهدید میگردد, دستبردار نافرمانی نمیشود. خدا فرزندانش را میکشد. لیلیت نیز جهت انتقامجویی, حوا را از راه بهدر کرده و میوهی ممنوعه را به خورد او میدهد. بههمین علت, از جانب خدا دست و پاهایش از هم جدا میگردند. انتقامجویی لیلیت پایانناپذیر است, چرا که فرزندان آدم و حوا را خورده, به زنان زائو زیان رسانده و از لحاظ جنسی, مردان را از راه بهدر و تکهتکه میکند.
لیلیت هویت زنی است که تا به امروز هم در بسیاری از فرهنگ خلقها با نامهایی جداگانه وجود دارد, ترسناک بوده و در اشکال مختلف تدبیر اخذ میشود. اگرچه بهصورتی نمادین نیز بوده باشد, اما مؤثرترین تدبیر در مقابل او مواد آهنین است, بهویژه سوزن. همهی این روایات, در ادواری که سعی میشود باورداشت الهگی لیلیت ازهم پاشیده شود, نشانگر مقاومت و وجود توانمندترین ویژگیهای هویت زن ایزدبانوست. همچنین به نمادینگی واقعیت زنی اشاره میکند که از هویت زنبودن دفاع نموده, در برابر تهدید و تهاجمات نهادینهشدهی قدرت مرد حاکم سر فرود نیاورده و از سوی نظام مردسالاری, مورد لعنت قرار گرفته, شیطان گشته و با هویتی ترسناک پوشانیده شده و بیرون از سیستم قرار داده شده است. در واقع, هر چند ضعیف هم به نظر بیاید, اما هویت نماد انرژی موجود مادینه در روزگار امروزمان میباشد. سمبل خصوصیات هویت زنبودنی است که عاصی, مقاوم, ملتفت بر جنسیتش بوده و دفاع ذاتیاش را رشد داده است. علت نهفته در اینهمه ترسناکساختنش, این بوده که پیشنهاد سازش و حتی شریکشدن از سوی نیروی مرد حاکمیتخواه را رد نموده, در بیرون از سیستم مانده و تا حدی بامبدا و جسور است که فرزندان و بدنش را فدا کرده اما هرگز از سرشت خویش تنزل نمیکند.
پیامی که مردسالاری میخواهد با خلق کاراکتر لیلیت از طریق اسطوره, دین, هنر و شایعهپراکنی, در حافظهی جامعه جای بیندازد, روشن است؛ یا در نظام جدید تحت فرمان مرد بوده و جنس دوم و بردهبودن را ترجیح و خاطرات دوران کهن را از حافظه پاک خواهید کرد و یا شیطان این نظام خواهید شد. شباهتش با رخدادهای امروزی بسیار جالب است. «یا از نظام خواهی بود یا تروریست!» اساساً پیش از ظهور ادیان یکتاپرستی در فرهنگهای جداگانه, ایزدبانوی طوفان و بادهای ویرانگر است. اما بهلحاظ ماهیت, لیلیت بهرغم شکست الهگی, نماد پاسداری از قدرت هویت زن و ایستادگی زنی است که نمیخواهد موجودیت زن را تحت امر خرد مرد فرادست و خدای نماد آن قرار دهد.
این کاراکتر خلقشده از جانب خرد مرد, در بسیاری از اساطیر خلقها تحت نامهای مختلف موجودیت خویش را حفظ کرده و به روزگار ما رسیده است؛ “پری”, “پیربوک”, “هلیکا گیشکین”, “الکا شوه”, “پسوه”, “لامیا” و “لیلا”. در اساطیر ترک, آلتای, تاتار, یاقوت و مغول, “مادر آل”, کانجولوسو یا گول, ایزدبانوی بدی هستند. آلبسها که همچون ارواح بد شناخته شدهاند, وابسته به اویند. آل, در اعتقاد خلق ترک بیانگر مفهوم بدی, ویرانگری, شهوت, فریفتن, حیلهبازی و گولزدن است. ریشههایش به دوران پیشاتاریخ برمیگردد. در فرهنگهای اسلاوی نیز به نام آل (هالا) بهمنزلهی یک شیطان مادینه, فرستندهی باد و رعدوبرق و ابر ویرانگر باغ و مزارع ظاهر میگردد. واژهی آل در فرهنگ خلقهای قفقاز, فارس, کورد و روسی نیز با آن روبهرو میشویم. در زبان ارمنی “آلک” است که همچون خیالاتی محدود در آن جای دارد. همانند باورداشت خلقهای آناتولی, آل در خیلی از اساطیر بهمنزلهی یک موجود سببساز مرتبط با مسایل زایندگی شناخته میشود. کودکان و زنان نوزایمان جهت درامانماندن از او باید در کنار سرشان سوزن گذاشته شود.
در تاریخ فرهنگ مردسالار، زنانی که در برابر اقتدارگری مرد سر خم نکرده ومقاومت نموده اند، با شدیدترین حمله ها و شیوه ها مورد هجوم و سیاه نمایی قرار میگیرند. لیلیت نیز یکی از همین شخصیتهاست که هر چند سعی شده بود در لابلای صفحات تاریخ مردسالار گم گردد، لیکن بار دیگر زنده گشت و حقیقت زن مقاومتگر را آشکار نمود.