
با دهکده ژن وار به سوی مکانهای زن آزاد
کمیته آماده سازی ژن وار
قدمهای اولیه اندیشه و انسانیت در خاورمیانه شروع گشت. هزاران سال پیش در همین سرزمینها انقلاب زن آغاز گشت. زندگی بامعنای زن در جوار آبهای دجله، فرات و خابور شروع شد و با آغاز نئولتیک وارد مرحله جدیدی گشت. تاریخ زنده خاورمیا نه ، تاریخ جامعه خاورمیانه و همچنین تاریخ ما در گوبکلی تپه، واشوکانی، اورکیش، چم خالان، کورتک تپه، غار شانه در و بسیاری جاهای دیگر، تاکنون نیز بر زندگی ما تأثیرگذار است. اینها حقیقت ما وهمچنین آزمونهای زندگی ما هستند که تاکنون نیز تاریخدانان و محققان و دانشمندان بر سر آن همفکرند.
در مقابل انکار و فشارهای قوانین جامعه طبقاتی، مفاهیم جامعه کومینال تا کنون نیز مقاومت کرده اند و تا به امروز رسیده اند. زمانی که در راه از نو آفرینش زندگی ساده و شفاف خود قرارگرفتیم، آزمونهای متفکران، تجربیات گذشتگان وهمچنین تجربیات زندگی خود را بررسی کردیم. میدانیم که حقیقتی که متفکران خاورمیانه را به سوی زندگی نو برد، رنج و تلاشهای عظیم و اشتیاقشان بود، برای این هم بها دادند و روح و جان خود را فدا کردند.
با این فداکاری، خود را پاک و مطهر کردند و از خود پرسیدند: ” از کجا آمده ایم، به کجا میرویم؟” این پرسش و جواب آن، آنها را به سمت حقیقت برد. ما به حقیقت آنها باورداریم. ماهم مانند آن زنان میپرسیم” ما که هستیم، چگونه زندگی میکنیم و باید چگونه زندگی کنیم؟”ما سعی میکنیم با این پرسشها و یافتن پاسخ آنها ، یکبار دیگر زندگی خود را آباد کنیم. در این جستجو ما به تغییر و تحولات همه اعصار مینگریم. در همه لحظات نوسازی اجتماعی ، تغییراتی ایجاد میگردد. ما تجربیات و آزمونهای همجنسان خود را مینگریم. علم، روح، تجربیات، اعتقادات، باورها و قدرت درونی آنها را نظاره میکنیم.
شیوه های زندگی آلترناتیف آنها را درود میفرستیم. راههای چاره یابی مسائل اجتماعی، در آن زمان از حقیقت جامعه دور نیستند. از بالا به مشکلات نمینگرند. یکجانبه نیستند و متلاشی کننده نیستند. البته در طبیعت زن هم این ویژگیها جای ندارند. زن با هستی خود در مقابل این تفرقه افکنی ها دارای موضع خود است. بدین شکل در داستان پرمعنای زندگی زن، ویژگیهای کومینال، مشترک و متحد و مکمل وجود دارند. میبینیم که بر طبق این شیوه موجود، شیوه های زندگی زنان با اهداف مشترک اجتماعی ایجاد گشته اند و این شیوه های مشترک تا روزگار ما نیز ادامه می یابند. میتوانیم به این شیوه زندگی بگوییم مرحله پیشاهنگی زنان یا مرحله انقلاب زنان.
علم امروز مدعی است که اکنون روزگار پیشاهنگی علم است و با پیشرفت تکنیک و تکنولوژی مدعی پیشاهنگی عصر ماست. صنعت،اقتصاد، هنر، سیاست هم مرز با متافیزیک مدعی پیشاهنگی این قرن هستند. لیکن در این عرصه های زندگی که دارای ادعاهای بزرگی هستند، نیمی از انسانها را گرسنه میگذارند و نصفی دیگر را با بیماریهای عصر مانند سرطان و چاقی نابود مبکنند. لیکن آنچه جای تأمل دارد، با روشهای جاهلانه انسانیت قتل عام میگردد.
نیمی از انسانها در جنگ و قتل عامهای دسته جمعی نابود میگردند. نیمی از انسانیت از لحاظ باورهای معنوی و زنده بودن روحی تهی گشته و با انباشت کینه علیه هم به کار برده میشوند. به مثابه ادامه قتل عامهای هزاران ساله ای که بر علیه زنان انجام گرفته، شیوه های متفاوت کشتار بر روی همه جوامع انجام میگردد. به جای اینکه سرشت مرد و ویژگیهای او تحلیل گردند و وضعیت مردانگی موجود چاره یابی گردد، این موضوع به مانند نقطه ضعفی بزرگ بر علیه مرد به کار میرود. بر روی واقعیت مردانگی کنونی، جنسیت پرستی هم اضافه میگردد و مرد بیشتر ضعیف میگردد.
با این روش مرد در مقابل زن به گرگ تبدیل میگردد و زنان کشته میشوند و همراه با آن زندگی، اجتماع و طبیعت نیز کشته میشوند. آنهایی که هزاران سال زندگی مشترک آزاد را زیسته اند، از هم غریبه میگردند.با کجرویهای علم کنونی، باور نداریم که مسائل اجتماعی چاره یابی گردند، ما به این روشها قانع نیستیم. این روشهای زندگی، جنگ بدون آشتی و با هم بودن زن و مرد به شکل کنونی، برای حل مسائل اجتماعی ما را اقناع نمیکند. بدین معنی که ما به عنوان زنانی که بر روی این خاک دفاع ذاتی خود را ایجاد کرده ایم و هیجان و افتخار دفاع ذاتی را تجربه کرده ایم، میخواهیم به مانند تاریخ کهن خود و با همان هیجان و خوشحالی، خود را سازماندهی کنیم.
ماخود را در همه عرصه های زندگی سازماندهی نموده و تلاش مینماییم، مکانی برای زندگی آزاد را آباد سازیم. زمانی که خوب مینگریم، میبینیم نمونه های بسیاری بدین شکل وجود دارند. یکی از نمونه های مشابه ما در آفریقا است. زنان در آفریقا دهکده ای به نام اوموژی بنا کرده اند، مشکلات خود و اجتماعشان را با این روش حل کرده اند و این مدل با همه پویائی اش تاکنون ادامه دارد.اوموژی به معنای اتحاد است. وجود این روستا و اتحاد زنان در مقابل پیشرفتهای تکنیکال کنونی ضربه بزرگی است.
باور داریم که که این مثال برای تأمین خواستهای زنان شیوه ای غنی خواهد بود و ما نیز میخواهیم با همین احساسات و با اهداف بزرگتر گامهای بزرگتری برداریم. بر این اساس ما خود را سازماندهی نموده، برنامه ریزی نموده و اکیپ کار و فعالیتهایمان را آماده کردیم. با ایجاد گروه آماده سازِ ساختن دهکده زن، ما اسم آن را نیز انتخاب کردیم. نام روستای آزاد زنان، ژن وار خواهد بود.با ساختن دهکده خود در واقع هدف ما این بود که همه عرصه های زندگی را به جایگاه زن تبدیل کنیم.
میدانیم که دانش کشاورزی بوسیله روشهای آبیاری به زراعت انتقال یافت، از درختی به جنگلی تبدیل گشت. از کلبه ای به شهرها جاری گشت و تا روزگار ما رسید.اولین شهرمان، اوروک به عراق امروزی تبدیل گشت. کارتاژ به تونس تبدیل شد. حیواناتی که اهلی کردیم بر علیه ما به کار برده شدند و به مایه بدی و نحسی تبدیل گشتند. علم ما، معنایابی ما، شفاگری ما، سرشت ما به مثابه عقب ماندگی و کهنه پرستی دیده شدند و با علم پوزتیویست علیه ما به کار برده شد.این جهالت علوم اجتماعی روزگار امروز است. ما میگوییم دیگر با آباد کردن مکان خود به این جهالت پایان میدهیم.
در مقابل جهالت سده ۲۱ دهکده آزاد زنان، ژن وار را بنا میکنیم. بر روی این خاکها به دست زنان، علم، آگاهی و رنج آنان مکانهای بسیاری آباد گشت. با این نمونه زنده، ما روستای خود را میسازیم، البته این نمونه اول نیست. در حقیقت تاریخ و جامعه ما نمونه های دیگری هستند که تا کنون هم با فرهنگ خود زندگی میکنند.
در کنار هر جاده ای، روی هر تپه ای، در هر عکسی، در هر نوشته تاریخی، این فرهنگ راز خود را به ما میگوید و در خاطر ما زنده میگردد. رنج و نام زنان در هر جایی ما را صدا میزنند.این ردپاهای زنده درخواست آبادکردن روستاهای آزاد زنان را اعلام میکنند. چون تاکنون نیز بسیاری روستاهای به نام زنان وجود دارند. این اسامی هم نام زنان و هم نام زندگی هستند(تپه سلمه، دایک(مادر) بهار، روستای ملک، خراب بنات، روستای حیات و… ).ما با هیجان کشف این تاریخ به راه افتاده ایم و با رنج، عشق و فداکاری دوستان خود نیز ادامه میدهیم، در واقع ما فرهنگ و اصالت کهن خود را از نو زنده کرده و ادامه میدهیم.
در خاورمیانه و بویژه در روژاوا( غرب کردستان) بحث ایجاد چنین عرصه ای کار هر کسی نیست. در جایی که هر جایی ویران میگردد، بحث از آبادکردن ضربه بسیار بزرگی است به این ذهنیت تخریب کار. ما با دیدگاه زن به عصر و منطقه مینگریم. در چهارچوب دیدگاههای خود از آبادکردن بحث مینماییم. در این برهه، ایجاد زندگی اجتماعی، لایق فرهنگ تاریخی وغنی خاورمیانه است. لایق تاریخ زنان روژاوا است. چون همه خانه ها و دیوارهایی که ایجاد گشته اند، با همه زنده بودنشان روی پا ایستاده اند. ما این زنده بودن را در درون انقلاب زنان، بر روی خاک روژاوا ادامه خواهیم داد.
این فعالیتهای آبادسازی،پایبندی ما به تاریخمان ، خاطراتمان و آینده آزادمان است.ممکن است که کسان دیگری هم درباره مکان و روستاهای زن آزاد تفکر نموده و درباره تفاوتهای آنها اندیشیده باشند ودرباره آنها کتاب و داستان نوشته باشند و به زندگی متفاوتتری اندیشیده باشند.حتی میدانیم که بسیاری تحقیقات در باره زندگی آلترناتیف به مانند خیال و نقشهپردازی تا روزگار ما آمده است. مثلا کتاب توماس کامپانلا به نام سرزمین آفتاب و کتاب شارلوت گیلمن به نام زنستان را میتوان به عنوان نمونه نام برد. ممکن است که برای سرزمینهای آزاد، بسیاری تفکرات غنی هم بوجود آمده باشند.
اما خوب میدانیم که چگونه این افکار و رویاهای زندگی آزاد با نابودی و ظلم روبرو گشته اند و نیز خوب میدانیم که این افکار آزاد، این یوتوپیاهای زندگی آزاد، چگونه در شخص زن دچار انحراف گشته و از راه به در گشته و با دروغ و فریبکاری یتیم گشته اند. بنابراین ما وقتی از دهکده های آزاد-اکولوژیک بحث میکنیم، تنها به خیال و یوتوپیا محدود نمیمانیم. ما دارای توانایی و قدرت ساختن رویاهای خویش هستیم.
این خیال و یوتوپیاهای ما بر روی این خاکها روییده و بار دیگر بر روی همین خاکها در انتظار دوباره سبز شدن هستند و بانگ بر می آورند. ما متفاوت بودن خویش را با آگاهی خود، با اتیک و استاتیک خود، همچنین با زیبایی افکارمان، با اعتماد به نفس، آگاهی تاریخی، مبارزات زنانه، با جستجوی معنای زندگی آزاد نشان میدهیم. ما به مثابه زنانی که خیالهایشان را واقعیت میبخشند، با این ادعای محکم خود، در مقابل همه برخوردهای واپسگرایانه، کهنه پرست، بی باور، هجمه گر و افکار مخالف تا انتها مبارزه خواهیم کرد. یکی از اهداف اساسی ما نیز همین است.
زن در ژن وار در سرزمینهای تاریخی آزادش، اطلاعات تاریخی اش را به روز مینماید و در آکادمی های خود این زنده بودن را ادامه میدهد. دانسته های شفاگری اش را در عرصه سلامت به کار میبرد و اهالی آنجا را از گزند بیماریها دور میسازد. فرزندانش را در مدارس خودش آموزش داده و آگاه میسازد. نقش خویش را به عنوان زن آگاه و دانشمند در جایگاه آزاد خویش ایفا مینماید. با دانش خویش ژنئولوژی و آموزش خویش در زمینه های هنر، تولید ، اکولوژی، اقتصاد، مسائل دموگرافی، سلامت و بهداشت، تاریخ و اتیک و استاتیک وعمق بخشیدن به آگاهی دفاع ذاتی اش مسائل خویش را چاره یابی نموده و با این روشها مسائل اجتماعی را حل مینماید. در مقابل شیوه های زندگی امروز، به عنوان آلترناتیف یا جایگزین، روستای اکولوژِک و آزاد، دهکده زن ژن وار با این آگاهی آباد میگردد و با این حس، زنان به سوی اجتماعی گشتن میروند.
میدانیم که امروزه هر جایی به عرصه جنگ و قتل عام تبدیل گشته است. ذهنیت جنگ طلبی در مقابل همه رنگی جوامع آزاد و مساوات طلب و در مقابل همه نیروهای آزادیخواه مدافع چاره یابی، ایستاده است. این ذهنیت جنگ از همه بیشتر علیه زنان ، کودکان و جامعه بی دفاع به کار برده میشود. فرصتهای زندگی آزاد از بین میروند. در مقابل خشکاندن عرصه های زندگی، ساخت ژن وار و اسکان دادن زنان و کودکان آسیب دیده جنگ در آنجا ، وظیفه مقدس کنونی است. همه زنان و کودکانی که از آنان بحث رفت، زنانی که با نیرو و توانایی خود در این فعالیتها جای میگیرند و همه فرصت و تواناییهای خود را به کار میگیرندو یوتوپیای آزادی خود را میسازند، در این روستا جای میگیرند.
زنانی که جامعه خویش را آموزش دهند عضو اینجا خواهند بود. مادران ما که به مثابه بخشی زنده از تاریخ هستند، با تجربه و آگاهی خود در ژن وار جای میگیرند.با روشهای خویش زراعت میکنند، درخت میکارند، با تولید محصول با دانسته های دامپروریشان، شیر را به ماست و پنیر تبدیل میکنند. آنها زندگی را با آگاهی تاریخی پیوند میزنند.
در اینجا به روی کسانی که با پروژه های ویژه بخواهند آکادمی ایجاد کنند، مراکز طب سنتی افتتاح نمایند، پارک و امکانات تفریحی برای کودکان بسازند، پروژه های استفاده از انرژی خورشیدی داشته باشند، مزرعه حیوانات درست کند، آنها که پروژههای کارگاههای دوزندگی، مراکز هنری و مراکز صنعتی دارند، باز است.
امروزه میبینیم که سطح مدرن بودن و پیشرفت، با برجها و بناهای بتنی نشان داده میشود. اما ما چاره یابی این مسائل را لازم دیده و تلاش میکنیم که با فرهنگ غنی خود، عرصه های زندگی خویش را آباد نماییم. بر همین اساس خانه های ژن وار که در آنجا دیدار زنان انجام میگیرد، اکولوژیک و از خشت خام خواهند بود . شروط زندگی اکولوژیک و سودمند با خانه های خشتی ایجاد میگردد. ما در هر گوشه ای از روژاوا این گونه معماری را میبینیم. ما این خانههای کاهگلی را مفید، راحت و به اندازه دلمان گرم خواهیم ساخت.
ممکن است که ساختن مکانی با خشت خام برای هر کسی هیجان انگیز و متفاوت نباشد. اما در مناطقی که جنگ روی میدهند، در میان گلوله و فشنگ ، خون و عرق، در میان غبار و باروت که تکه های بدن از میان آنها جمع میگردد، آباد کردن زندگی از دیدگاه فلسفه زندگی و درک این کار متفاوت است.
هدف ما ایجاد عرصه ای است که زنان و کودکان با دلی راحت در آن جای بگیرند، گفتگو کنند، گرم باشند، تمیز باشند و در سفره خود دوستان خود را سیر کنند. باید که برای بسیاری انسانها، سیستم اجتماعی بدین گونه متفاوت نباشد و دلایل ایجاد آن کم اهمیت انگاشته شوند. اما در خاورمیانه این وضعیتی عاجل و لازم است. نجات زندگی زنان و کودکان با ایجاد عرصه های نوین زندگی مستحکم خواهد گشت. ما به این یقین داریم و با همه کمبودها و موانع هم تلاش مینماییم به هدف خود برسیم.
ما یقین داریم که بودنمان و هیجان ادامه دادن راه زنان و رگه های زنان مقاومتگر دارای معنای عظیمی خواهند بود. معتقدیم که زمان، زمان دوباره زنده گشتن این رگه های مقاومتگر است. هر کائوسی در درونش یک از نو زایش را میپروراند.باور داریم که این کائوس روژاوا با پیشاهنگی زنان چاره یابی گردد و و با زندگی دمکراتیک و آزادیخواه متحول گردد. بر این اساس برساخت ژن وار نه تنها ساخت دهکده ای است، یا جای اسکانی است، بلکه آباد کردن زندگی است.
همزمان با انقلاب زنان روژاوا ، ایجاد مکانهای آزاد به دست زنان و پیشاهنگی آن، با درست کردن دهکده ای و توسعه آن در همه شمال سوریه، هدف اساسی ماست. تنها با یک دهکده همه مسائل اکولوژیک، زندگی و اجتماعی حل نمیگردند، لیکن افزایش این عرصه ها این فرصت زندگی را به هر کس میدهد ، و نیز برای اینکه بتوانیم انقلاب روژاوارا به حد اعلی برسانیم باید از آبادکردن زندگی شروع کنیم.
این فعالیت در شمال سوریه میتواند به یکی از امور برساخت بسیار مهم تبدیل گردد. فعالیتهای برساخت ژن وار میتواند با رنج دست هر کسی انجام گیرد و به روشنایی چشم همه تبدیل گردد. ما از هرگونه کمک و حمایت استقبال مینماییم. پیشنهادهای کمک و حمایت مادی و معنوی این روح را در خاورمیانه نیرومندتر میگرداند و حسرت و بیگانگی احساسات زنان را از بین برده و به سوی ژن وار جاری میگرداند. به این امید که در دهکده زن آزاد، ژن وار همدیگر را ملاقات نماییم.