
علم سیاست به دور از دولت
علم در نتیجه آزمودن توسعه یافت، و در نتیجه همین آزمونها به نتیجه رسید. با پرنسیپها و معیارهای جامعه اخلاقی و سیاسی به آن نگریسته شده و با آزمونهای روزانه پیشبرد یافته است. ژنئولوژی با تجربه و آزمونهای مبارزه آزادی و یکسانی، با میراث فرهنگ اجتماعی طولانی مدت، اولین علمی است که به دور از ذهنیت دولتگرا پیشبرد مییابد.
زن، نژاد-ملت بدون دولت است. زن جامعه بدون دولت است. ما زنان بدون دولت هستیم. این واقعیتی است که هیچگاه دولت زن ایجاد نگشته است. زن شروع به اجتماعی گشتن کرد، لیکن اجتماعی گشتنی بدون دولت. باید سؤال کرد تفاوت میان ژنئولوژی و علوم دیگر چیست. تفاوت میان دانشی که دولتی گشته و دانشی که مستقل از ذهنیت دولتگراست، چیست؟
هر بحث و تحلیلی را در نتیجه آزمودن زندگی پیشبرد میدهیم. اولین بار است که علم با آزمودن زندگی بنیان نهاده میشود. در شرایط کنونی میبینیم که زنان در هیچ جای دنیا نمیتوانند به شکل اجتماعی زندگی نمایند. زن بدون مرد نمیتواند زندگی نماید و حتی به مثابه شرم، عیب، گناه، ضعف، و ممنوع انگاشته میشود و زنان از هم بیگانه گشته اند. در واقع در نتیجه این هجمه ها و کشتارهایی که بر روی زنان ایجاد گشته، نمیتوانند در جامعه دولتگرا باهم زندگی نمایند. به عنوان هم جنس از هم دور گشته ایم. زندگی زنان باهم بسیار دشوار گشته است.
.زمانی که برای یادگرفتن علم زن در تلاش هستیم برای اینکه فراموش نگردد، مورد سوء استفاده قرار نگیرد ، تحریف نگردد و به حاشیه رانده نشود باید بسیار هوشیار باشیم. اما برای این موضوع باید از گذشته خویش آگاه باشیم. چرا؟ چون ابتدا باید بدانیم که بدنبال چه هستیم؟ چه میخواهیم و برای همه اینها نیز راه و روشمان مشخص باشد. نتایجی نیز که میخواهیم به آن برسیم مشخص باشد و اشخاصی نیز که لازم است با آنها زندگی کنیم مصمم باشند، دارای قدرت درک باشند، دارای آگاهی تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زندگی مشترک، بهداشت، اکولوژی، استاتیک، اخلاق و آموزشی باشند. باور داریم که همه زنان در این باره مطالعه داشته و دارای دیدگاه خود باشند. چون در شرایط اجتماعی و زندگی کنونی اگر انسان درباره این موضوعات دارای آگاهی نباشد، بسوی نابودی، تخریب و ازهم پاشیدگی میرود.
در خاورمیانه جنگ، درگیری،از هم بیگانگی، روشهای متنوع به کار بردن خشونت، همدیگر را تحقیر کردن، به مثابه شیوه جنگ سرد در هر لحظه زندگیمان مشاهده میگردد. ما هم با علم و آگاهی احساسات زن، تجربیات تاریخی زنان، نیروی چاره یابی روزانه تلاش مینماییم این موضوعات را دوباره تحلیل نماییم واز این ضدهم گشتن در میان زنان گذار نماییم. تا از این رابطه ضدهم گشتگی، سردی و دشمنی گذار ننماییم، زنان نمیتوانند باهم زندگی نمایند، حتی نمیتوانند همدیگر را درک نمایند و بازهم مسئله چاره یابی نمیشود.
زنی که نتواند با هم جنس خویش با پایبندی به درک اجتماعی و تاریخی زندگی نماید، در هر کار و فعالیتی باشد نمیتواند حوزه فعالیت خویش را درک نماید و تنها آنچه را که آموخته کافی میبیند. درنتیجه آنچه یاد گرفته و بدان خوگرفته است، برای عشق به همجنسان و اطرافیانش کافی نخواهد بود، چون این عادات بر پایه ذهنیت مرد شکل گرفته اند. زنان در بسیاری از زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… مشارکت دارند ، اما آیا با دانش ژنئولوژی در این فعالیتهاجای میگیرند یا بر مبنای آنچه که از قبل میدانند؟ بدون شک پاسخ به این پرسشها وظیفه همگی ما است.
بر همین اساس نیز درک شرایط بسیار ضروری است. برای مثال اگر از سیاست بحث نماییم، زنان بسیاری هستند که در سیاست ایفای نقش میکنند، اما آیا این زنان با ذهنیتی زنانه در سیاست جای میگیرند یا بر طبق ذهنیت مردسالار؟ آیا با برنامه و پروگرامی زنانه در سیاست ایفای نقش مینمایند یا براساس دیدگاههای مردانه؟ در جواب این پرسش جنبه منفی قابل مشاهده است. آیا با آموزش سیاست اقتدارگرانه، کاری انجام میگردد. در باره این موضوع باید تأمل کرد. این موضوعی است که ژنئولوژی بر روی آن تأمل کرده و تلاش مینماید تا براساس اندیشه زن- جامعه شیوه سیاست را تغییر دهد.
اگر در سیاست-اخلاق، تغییر ایجاد نگردد و زن در همه بخشهای سیاسی- اجتماعی ایفای نقش ننماید و دگرگونی ایجاد ننماید، مشارکت زن و هوشیاری وی هیچ معنایی نخواهد داشت. در تاریخ بسیاری زنان در زمینه های سیاسی- دیپلماسی شرکت داشته اند و همه مسائل کشورشان را با درک بالا و بسیار آسان چاره یابی کرده اند. یکی از این زنان، پودوهپا پرستنده الهه سرزمین آفتاب(آرینا) ست. در دورانهای جنگ و آشتی این زنان پیشاهنگ توانسته اند کشورشان را از درگیری و جنگ محافظت نمایند و رابطهای دوستانه را با همسایگانشان، به شکلی طبیعی ادامه دهند. برای برقراری آشتی نامه های بسیاری برای همسایگانشان فرستاده اند. نامه های مذاکره و دیپلماسی پودوهپا هنوز هم در موزه ها نگهداری میشود.
اگر امروزه باوجود این همه فرصت و آگاهی هنوز هم مسائل جامعه چاره یابی نمیگردند، از فراموش کردن و ضعف جایگاه زن سرچشمه میگیرد. زنی که در همه امور میتواند جای بگیرد، میتواند با دیدگاهها و تحلیلاتش راههای نوین چاره یابی مسائل را بیابد. زنان بسیاری در عرصه های سیاسی، دیپلماسی و مشاوره ای شرکت دارند، اما آیا به عنوان زنی دارای قدرت چاره یابی در این عرصه ها جای میگیرند یا بر طبق نظر سیستم سیاست و دیپلماسی مینمایند. این وضعیتی است که ثابت میکند زن هم مانند مرد در فعالیتهای اجتماعی جای میگیرد، مانند مرد فکر مینماید، آموزش میبیند، صحبت مینماید، خواندن و قدرت فهمش مانند مرد است و همچنین یاد میگیرد که چگونه جنس زن را انکار نماید.
اگر زن در عصر کنونی با ذهنیت و روشهای مردانه در نهادهای اجتماعی شرکت دارند، مشخص است که این زنان برمبنای واقعیتی ژنئولوژیک با هم اشتراکی نداشته و راه چاره آنها بر اساس نیروی زن نیست. بویژه در روزگار کنونی و با پیشرفت تکنولوژی و پزشکی با جان همه انسانها و جانداران بازی میکنند، اما زنی که بدین شیوه در زندگی مردانه مشارکت مینماید و تحولی ایجاد نمینماید، هرچند از لحاظ فیزیکی زن باشد، اما از لحاظ فکری ادامه دهنده دیدگاه مردانه است. جنگ و درگیریهایی که اکنون در جریان است، آیا با سیاست، هنر و علم زنی بدین شیوه چاره یابی میگردند؟ همه خوب میدانیم که چارهیابی نمیگردند. لیکن تقلید کردن کاری آسان است. کاری اینگونه آسان در وضعیت کنونی زن هیچ تغییری ایجاد نمینماید. تنها خرج پوشاک و لباس و زیورآلات زن را تأمین مینماید و به این هم میگویند مشارکت در امور اجتماعی و سیاست. این خودفریبی است و ادامه سیستم ذهنیتی مردان است.
ذهنیت مرد در همه دنیا حاکم گشته است. علمی که پیشبرد دادند باعث ویرانی همه دنیا و طبیعت گشت و بویژه طبیعت زن را ویران کرد. یکی از مسائلی که ذهنیت مرد بوجود آورد، مسئله زن است. اگر بخواهیم درباره مسئله زن صحبت نماییم و آن را تغییر دهیم،باید گفت که موضوعی بنام مسئله زن وجود ندارد؛ بلکه مسئله ای است که برای زن ایجاد گشته است و هر روز ادامه دارد. در میان مسائلی که بوجود آمده اند، انکار زن، نداشتن حق زندگی، ممنوعیت صحبت کردن و گفتگو درباره خویش را میتوان نام برد. مرزهایی که برای زن تعیین گشته اند تحت نام همین مسائل دوباره میگردند. زنی که حرف بزند یا از حق خویش دفاع نماید کشته خواهد شد. اینها مسئله زن نیستند بلکه برای زن ایجاد گشته اند.
باید زن متوجه این موضوع باشد و در مقابل این تعاریف دروغین دارای موضع محکمی باشد. بسیار آسان در زندگی و مغز زنان مداخله نموده و با آن بازی نموده و کاری کرده اند که زن نیز این را قبول نموده است. اگر این حقایق را آشکار ننماییم، نمیتوانیم مابین خوب و بد انتخاب نماییم و موضع آشکاری داشته باشیم. زن به مثابه جنس زن، در سیستم ذهنیت مردسالارتحت نام سیاست مشارکت دارند. این سیاست نیست، این سیاست دولت است و تنها در خدمت دولت است. برای درک سیاست بایستی زنان دارای علم مختص به خویش گردند.
باید درک زن از واقعیتها در سطح آکادمیک، سیاسی، اجتماعی، طبیعی، زیست محیطی، استقلال، زندگی مشترک آزاد، تاریخ اجتماعی در مراحل دور- میانه – اکنون، به شکلی باشد که بتواند متوجه تفاوتهای مبارزه و فعالیتهای خویش با دولت گردد.
اگر بخواهیم در ادراک ذهنیتی نرینه و بویژه در زنگی اجتماعی که برساخته است، به اجبار به دنبال یافتن جایگاهی باشیم، به سختی در اشتباهیم. باید بتوانیم از جنبه ای دیگر به این موضوع نگاه کرده و فعالیت نماییم، آنگاه دریچه های نوینی پیش روی ما گشوده خواهند شد.
هشیاری و فهم زن تنها در آنچه که میبیند و میشنود نیست. آن علمی است که خود را با دل و مغز یکی کرده و چاره یابی را وسعت میبخشد. در وضعیت کنونی تنها از جنبه ای به زندگی نگریسته میشود، لکن زن زندگی را از جنبه های بسیاری میبیند. بسیار بجا، بد و خوب را از هم تفکیک مینماید. چه کسی میتواند احساسات زنان شنگال را بهتر از او بیان نماید؟ این زن در سیاست کنونی چه حرفی برای گفتن دارد؟ چه کسی میتواند واقعیت جنگ و درگیریهای کنونی را بهتر از زن پناهجویی که در زمستان و در برف و باران کودکانش را محافظت مینماید، بحث نماید؟
اگر سیاست کنونی به دور از مقام و منصب و لباسهای رسمی باشد، میتواند خود را به همه زنان رسانده و به آنان گوش فرا دهد. در اینجا این ٰژنئولوژی است که میتواند دل و فکر زنان را خوانده و به آنان گوش فرا دهد. اگر شما نیز میخواهید با روش ژنئولوژی در این کاروان باشید، بیایید تا در راه علم زنان با هم همراه گردیم.