
اراده چیست؟
میترا کریمی
اراده بدین معنی است که هر کس بدون تأثیر گرفتن از هیچ نیروی بیرونی برای خویش و جامعهای که در آن زندگی مینماید، تصمیمگیری نموده و برای عملی کردن این تصمیمات تلاش نموده و از آن دفاع نماید. هویداست زمانی که شخص خودش برای خودش تصمیم گرفت، میتواند مسئولیت آن را نیز قبول نماید.
کسی که دارای اراده نباشد و نتواند خودش برای خودش تصمیمگیری نماید، نمیتواند بگوید که به عنوان یک شخص وظایف خویش را در مقابل جامعه بجا آورده است.
اینگونه افراد خواسته یا ناخواسته دنبالهرو و مقلد اشخاص دیگر خواهند بود. کسی که اراده نداشته باشد، هیچگاه مستقل نخواهد بود و عدم استقلال مسبب بسیاری از مشکلات است که امروزه بشریت با آنها روبرو مانده است.
میدانیم که با سازماندهی ذهنیت اقتدارگری مرد، تاریخ انسانیت تغییر یافت. سیستم کنونی پدرسالاری بر اساس پایمال کردن و شکستن اراده زن خویش را سازماندهی نمود و بر این اساس به عمر خویش ادامه میدهد. زن نیمی از جامعه است. زمانی که نیمی از جامعه بیاراده گشت، آن موقع اقتدار پیشبرد مییابد. آنگاه جامعه تنها با اراده یک جنس اداره میگردد، و این با خود یک صدا، یک رنگ، یک تفکر و یک جنس را به پیش میبرد.
اراده آزاد زن به مدت زیادی جامعه را مدیریت کرده است. در زمان مدیریت زن، جامعه افکار و اندیشههای خویش را با ارادهای آزاد بیان نموده و همه برای افکار و نظرات یکدیگر احترام قائل بودند و جامعه در آشتی و آرامی زندگی میکرد.
با ظهور ذهنیت مرد اقتدارگر ، بردگی و طبقاتی گشتن پیشبرد یافت. در شخص زن جامعه برده گشت. ابتدا اراده زن شکسته شد و زمانی که زن با اراده آزاد خویش تصمیمگیری ننماید و از تواناییهای درونی خویش دور گردد، آزادی جامعه نیز متأثر از این شرایط خواهد گشت. لازم است زن از نو اراده خویش را شناخته و با رنگ خویش برای جامعه پیشاهنگی نماید وبا فکری آزاد و صدایی رسا عقیده خویش را بیان کند.
آن که تا کنون ازفرهنگ خلقها محافظت نموده و نگذاشته فرهنگ جامعه از بین برود، زن است. هرچند که زن برای حفاظت از ارزشها و اخلاق اجتماعی مبارزه نموده است، اما باز هم مرد اقتدارگر زن را بیاراده نموده و ضد ارزشهایش را نیز از راه زن به جامعه تحمیل نموده است، تا نتواند هیچ کاری انجام داده و توانایی مقاومتگری در او از بین برود.
از طرفی سیستم کاپیتالیزم میخواهد که زن را بر طبق منافع خویش به کار برده و از سوی دیگر آنکه جامعه را سر پا نگه داشته است، زن است. آنکه جامعه را اداره مینماید زن است. مرد اراده زن را پایمال نموده ، بیارادگی را دراو پیشبرد میدهد و او را از درونمایه خویش تهی میگرداند و اراده و فکر آزاد او را از بین میبرد. اما زن به آسانی دست از مقاومت نمیکشد.
برای زندگی یکسان و آزاد، زن باید دارای اراده باشد و برای اراده خویش مبارزه نماید. در این مبارزه باید به غیر از پیروزی هیچ نتیجهای را برای خویش قبول ننماید. خویش را سازماندهی نموده و ارادهای جمعی را ایجاد نماید. آنزمان آن جامعه مسائل خویش را چارهیابی مینماید. آنزمان نیروی ذاتی زن شکوفا گشته و پیشبرد مییابد.