آموزش
اگرآموزش فعالیت انتقال تجارت صورت گرفته واطلاعات کسب شده ازجانب جامعه به نسلهای نوباشد ،دراین صورت ،نخستین اموزگار انسانیت،طبیعت است.درپیشرفت تکاملی کیهان،طبیعت طی میلیونهاسال خویش را میآفریند.انسان که درمرحله ی این آفرینش به وجود میآید،باشناخت طبیعت وآموختن زبان آن،زمانی که به درس هاوهشدارهایش گوش داده وآنهاراحس نموده،مسیرسرگذشت انسان بودن راترسیم نموده است.قداست بخشیدن واعتقادبه یافتن پوشاک وغذا،اسکان،گردش دسته جمعی وازدواج رادرشرایط آموزندهی طبیعت فراگرفته وفرم یافته است.زن –مادربهترین شاگردطبیعت است
همانطورکه انسانهافرزندان طبیهتاند،زن نیزفرزندانی داشت ونقطهی مشترک هردومادری بود.زاییدن،بخشایش،حفاظت،تغذیه کردن ودوست داشتن ویژگیهای بودندکه آنهارابه یکدیگرنزدیک میساخت.زن،نخستین دانشآموزطبیعت ونخستین آموزگارانسانیت گشت.هم مردوهم کودکانش راآموزش داد.زن هرگزفراموش نکردکه درمسیرطولانی ودشوارسرگذشت اجتماعی بودن،دانشآموزطبیعت ومادر-معلم جامعه است .این امر،اوراهم به آموزگاروهم آموزنده مبدل میساخت.همانطورکه منکرمنشااطلاعات،راههای یادگیری وقداست واموزگاری نبود،برآن نیز نیک واقف بودکه به چه کسی،چه وقت وچگونه بیاموزد.دقیقا به مانندطبیعت مادرکه درمیان فرزندانش تفاوتی قایل نمیشود زنان نیزکودکانی راکه به دنیا می آورندمشترک پرورش داده ویکی،مادرهمه بود.نخستین درس درباب نیرو ومفهوم اجتماعی بودن بود.زن طی هزاران سال آموزش دادوآموخت. خویش را پرورش داد.بسیاری ازعلوم حیات بخش به اجتماعی بودن رااین گونه یافت وبدین ترتیب،جامعهی اخلاقی-سیاسی رادرپیرامون خویش گسترش داد
شایدهم زنان بااتکا برحس شهودیشان میدانستندکه نبایدآموزش فرزندانشان رابه هیچ کسی بسپارند.به همین علت نیزآموزش درجامعهی طبیعی که ایزدبانوی مادردرآن حکم فرماست،یکی ازفعالیتهای پایهی زنان بود.زن نه تنهاکودکان،بلکه کل جامعه راآموزش میداد.به ویژه الهگی حوزهی دینی –باورداشت،رمز مرموززایمان کودک،بهرهوری،تغذیه نمودن جامعه با گردآوری وبهبودبخشی بادارو،احترامی ژرف رامیآفرید.لذاجامعه،آموختن اززن رابه موضوع غرورمبدل نمیساخت.
جایگاه زن درآموزش کودکان وجامعه تحت فشاروتهاجمات مدام نهادهای پدرسالاراندیش تغییرکرد.جسم وروح زنان درحیات اجتماعی باسمبلهای ایزدبانوی مادرکه بااساطیردرمقابلش جنگ صورت گرفته وبدنش به دوقسمت تقسیم میشود،به دوبخش تجزیه میگشت.ازاین پس،حق آموزش کودکان نه ازآن زن-مادر،بلکه به نهادهای آموزشی تعلق گرفت.رفته رفته چنین حالتی به خودگرفت که هرآنچه درآموزش رسمی جای نمیگرفت به مثابهی خرافات تعریف میشد.کودکان ودروهلهی نخست پسربچهها،ازکنترل مادروسپس ازکنترل جامعه خارج وتحت کنترل قدرتهای دولتگرا-قدرتگرادرمیآمدند.«به آسانی میتوان اظهارداشت که جامعه طی تاریخ تمدن بیشتر به وسیلهی جنگ آموزش که ازجانب دولت وقدرت بااوانجام شده،ضربه پذیربوده است.تحقق بخشیدن به حق آموزش جوامع،ازدشوارترین حقوق است.»این دشوارترین حق رادولت به غارت برده است.ازسنین آغازین مدرسهی ابتدای گرفته تانظام آموزشی،هزاران سال است که دولت به کودکان چگونگی نشت وبرخاست رادیکته میکند.درواقع،درعصرکاوه معاصرهستیم.اما روزانه نه تنهادوجوان ،بلکه میلیونها جوان به این نظام آموزشی هیولاشده عرضه میشوند.این نظام باواقعیتی که «ذهن رابادکرده،بی روح ساخته وبنابراین،پیشرفت روح رامتوقف کرده وتهیمایه میسازد»بدن جوانان رالهونوردمیکند.ازاین رو،اذهانی مسلح به دگماهاشکل گرفته وتیزهوشی مغزجوان نابودمیگردد.
نظام ایجادگشته ی آموزش –مدرسه که نظام ارطریق تصرف ،حق آموزش وآموزگاری رااززنان گرفته،امروزدرآستانهی ورشکستی ونابودی است.مدارس خصوصی که تحت لوای آلترناتیوشدن علیه آنهاظهوریافتند،حق تدریس راکه ازمقدس ترین حقوق میباشد.به وضعیت کالایی که باپول می توان خریداری کرددچارساخته وبراین اساس ،پیروزی راازنخستین اهداف خویش دانستند.مکاتب ونظام رسمی آموزش باانحصاری که ایجادکردند،معرفت،آموزش وآموزگاران خارج ازآن مدارس رامشروع به شمار نیاوردنداین درحالی است که بخصوص درخاورمیانه طی هزارن سال طریقت،خانقاه،صومعه،تکیه،مدارس واماکن تدریسی و…موجودبودهاند.این همه هیچ انگاری اندوخته وتجارب آموزشی جامعه،باایدئولوژی قدرتطلب درارتباط است.قدرت،نظام آموزشیای راکه به اوتدام ببخشد،مشروع دیده ومدیریت میکند.لیکن تاپایان قرن اخیر نیزمکاتب رسمی تدریس بانیازداخلی جامعه توامان گسترش یافتند.اماهمگان باقرن بیستم «درمقابل قدرت غول پیکرانحصارت اقتصادی دولت-ملت،ارایهی هستی جامعه ازطریق آموزش،وارددشوارترین مرحلهی تاریخ شده.»دقیقا دراین دشوارترین لحظات ،بایستی مفهوم آموزشی زن واندوختهی غنی موجود دررابطهی دانشآموزش –آموزگاردست به کار شده وحق آموزش راکه اصلی ترین حق هستییابی جامعه است،دوباره به نام جامعه بدان ببخشند.
جامعه به فروتنی،هوش عاطفی ومحبت درآموزش زن نیاز دارد.برعهده گرفتن مسولیت آموزش جامعه خواستارقلب وعشقی بزرگ میباشد.شایدهم به همین علت،درزبان کوردی وهم فارسی به مفاهیم تغذیه،حفاظت ومحبت به کارگرفته میشودپر-باسک(پروبال)به مفهوم شاخه است،پردادن،به معنای به زیرپروبال درآوردن ویا گذاشتن پرمیباشد.درواقع،آموزش دادن یک انسان،به معنای پربخشیدن به اووازاین حیث،پروازدادن نیزمیباشد.همچنانکه آگاهیم همه ی این ویژگی هاازصفات اصلی دوران ایزدبانو-زن-مادرند.زن-مادرطی هزاران سال،کل انسانیت رابه مانندفرزندان خویش تغذیه نموده،نگهداری کرده،محبت ورزیده وبه زیرپروبال خودکشاند.به مانندپرندگان مادربه جوجههای که هنوزپرپروازدرنیاوردهاند،پروازکردن وپرگرفتن رابه انسانیت آموزش داد.هدف ژنئولوژی،تحقق بخشیدن مفهوم واژهی پرورده که ماهیت وتاریخ فعالیت آموزشی رابیان میدارد،میباشد.یعنی حفظ کودکان وجوانان ازنظام آموزشی هیولاشده ی مدرنیته ی کاپیتالیستی،آموزش همراه بامحبت،وتغذیه کردن آنها ازطریق ارزشهای اجتماعی وفلسفه ی آزادی است.هدف،بال درآوردن وبه پرواز درآوردن آنها وتمامی جامعه باآموزش وزیرپروبال سرشت دادگرزن می باشد.
درجهان امروزی حداقل به اندازهی حوزهی پزشکی،آموزش نیز،انسان رابه نظام وابسته میسازد.دیگراولین شرط اینکه صاحب حرفه واحترام شوی ودررقابت کاپیتالیستی جای بگیری،دیگرمدرکی دانشگاهی است که عبارت ازیک نشانه وآرم می باشد.جهت کسب این،کودکان ازسن هفت سالگی به ماننداسب مسابقاتی درکوچههای نظام میدوند.کسانی که دراین نظام آموزشی موفق نباشندتاآخرعمرمهرعقب ماندگی وناموفق بودن راخورده وسعی به یافتن منزلت درحیات اجتماعی میکنند.هدف اساسی نظام ازایجادتقلیلدهی آموزش دیده یاندیده به یک تکه کاغذ درادراک جوامع،گسستن کودکان وجوانان ازجامعه است که به اندازهی چشمگیری موفق به آن میگردد.هدف دیگرش،بیگانه سازی جامعه ازنهاد وسنین آموزشی خود جامعه بوده که امروزه در این کار نیز به میزان زیادی موفق شده است. به تنهای این دوعلت بسیارمهم که موجب رساندن ضرروزیان به جامعه شدهاند،ژنئولوژی راناگزیر میسازند آموزش رابه مثابهی یک حوزه تعریف وتوسعه ببخشد.
آموزش یکی از فعالیت اصلی زنان درآفرینش ومدریت جامعهی اخلاقی –سیاسی بوده است ؛نیروی تربیت وپرورش آن بود.به همین علت امروزه نیز به مثابهی بایستگی برساختن جامعهی اخلاقی –سیاسی ژنئولوژی هرگونه فعالیتی را جهت تشکیل نهادهای آموزشی جامعه انجام خواهد داد.
جهت ایجاداین تغییر وتحول ،ژنئولوژی یک ادراک وشیوه ی آموزشی رابه اندازه ی خودویژه بودن هرحوزهی به شکلی که بتواندبا دیگر عرصههادرارتباط باشدایجاد خواهد نمود.اینجا هرحوزه ی قدرت،مبارزهی سیاسی،اقتصا،زن،محیط،سیستم،همگی به مانندگوشت واستخوان بایکدیگردرپیوندند.قادربه نادیده گرفتن یکی نخواهد بود.آنچه که سوسیالیستهاازادراک آن عاجزنداین است .زندگی خصوصی،اقتصاد،مبارزات سیاسی اینها،هریک به صورتی جداگانه درجریان است.
یک موضوع مهم نیز که در حوزه ی آموزشی ای که درگسترهی ژنئولوژی ایجاد میگردد،اماکن آموزشی است .مکان،ادراک یاذهن انسان راتشویق به بازبودن وبسته بودن نموده ودرم.فقیت آموزش،فاکتورمهمی میباشد.گاه مکان آموزش،حوزهی علمی آموزش رانیز تعیین میسازد.به عنوان مثال،درمیان آموزش بومشناسی که دریک آپارتمان سرد تدریس شودوآموزش بومشناختی که درمحیط یک روستا ویاکناردریاچه تدریس گردد،اززمین تا آسمان تفاوت وجود دارد؛وبا اینکه حوزههای همچون پزشکی-جمعیتشناسی گاهنیازمندتعیین اماکن ازحیث خود ویژگیهای این حوزهها هستند.به اندازهی مکان،زمان آموزش نیز یک موضوع مهم میباشد .آموزشی که در موردهرموضوع زیرساخت،ادراک وذهنیتی رابه وجود نیاورد،یک آموزش ناموفق است .آموزش باید مدت زمان ایجاداین افراد،جوامع وکمونهامبنا قراردهد.
یکی ازموثرترین شیوههای گذار ازنظامهای آموزشی موجدانسان غریزهیی دولت وهیرارشی که انسان راازحیث ظاهروباطن ازخود،جامعه ومجیط بیگانه ساخته،تشکیل نهادهای آموزشی هرجامعه مختص به سرشت خویش ومطابق شرایط ونیازهای آن است. به عبارتی دیگر،سازماندهی گستردهی مدارس وآکادمیهابراین مبنا میباشد .درتاریخ خاورمیانه نیروهای تمدن دموکراتیک مدام آلترناتیوهای راایجاد کردهاند.نظام آموزشی پیامبران،مدارس فلاسفه،حوزههای تصوفی،درگاه،آتشکده،طریقت،مدارس،مذاهب،صومعه،
تکیه،مساجد،کلیساوپرستشگاههانهادهای آلترناتیودرجامعه بودهند.ژنئولوژی اینان وآزمونهای مختلف تاریخ زنان راپژوهش خواهدنمود.هم زمان با ایجادنظام آموزشی مفاهیم-ارزش،نهادینگی وذهنیت،راه وروش وابزارهای پالوده ازاین تجارب رابرآن خواهد افزود.به جای مبنا قراردادن مدل آموزشی بهرهورکنونی،باسودبردن ازآزمونهای تاریخی ،ساختارهای اصیل راایجادخواهدنمود.موضوعاتی به مانندمشارکت اقشارمختلف جامعه ،ضوابط،برنامه،روابط آموزگار-دانشآموزرابراساس مبنای دموکراتیک تشکیل خواهد داد.جهت صرف نظری نبودن نظام آموزشیمان بایدفعالیت چندجانبهی عمای صورت گیرند.
برگرفته ازکتاب درآمدی برژنئولوژی(زنشناسی)