
زیباییم را به زندان افکندند
به پشت پردهی سیه…
بازهم سیری نیافتند
به آتشم کشیدنددرمرکز
حلقه انسانیت
ودزدیدندنشانی بودن مرا!
حقوقم راباژگونه ساختند
وصفحه صفحه تاریخ رابا
مرکب سیاه به تحریرکشیدند
ومرا…
گناهکاراعلام نمودند
وخودرانیزقاضی عدالت!
درمعبدودین مقدسم مرا
ازالهگی به فاحشگی و
ساحرگی رسانیدند
تباه نمودندتوانم را
زبانم رابریده وگوشهایم را
کرکرند
چرامن گناهکارم…؟
چون بیگانه باظلم وستم بودم
شعراز(مهیداوکشار)