
چگونگی پیشروی سیستم مدرنیته کاپیتالیستی
از:اوین احمدی
مدرنیته ی کاپیتالیست جهت برقراری واستیلای خویش بر جامعه درصدد است که اراده افراد را تضعیف کرده و ذهنیت خویش راحاکم نماید، و بر همین مبنا تمامی کوشش خویش را بکار می بندد.
سیستم سرمایه داری موجود، به شیوه ای بسیار ظریف و پنهان ذهنیت خویش را درتمامی بخشهای جامعه بازتاب داده و با شعار زندگی مدرن، آزادی فردی وعصر مدرن، فرد را ازجامعه و اجتماع خویش جدا می سازد. از طریق این شعارها خواستار این بوده که جامعه را از لحاظ فیزیکی و فکری به تمامی در چنگال خویش بگیرد.
جهت این امر برای برقراری هرچه تمامتر اقتدارخویش، از ۳ ابزار: ورزش، صنعت وسکس استفاده می نماید. درعین حال، جامعه را بدون نفس و بی روح گذاشته و با عکس جلوه دادن آن، جامعه را به زیر کشانده و آن را مبدل به جانوری کرده و در دل و ذهن جامعه رها نموده و همین امر موجب گردیده که جامعه روز به روز با نابودی وفروپاشی مواجه گردد. بدون شک سیستم موجود برای اینکه ریشه ی جامعه را بخشکاند، در وهله ی نخست زن وجوانان را که دو پایه ی اصلی و بنیادین تنه ی جامعه هستند، مورد هدف قرار می دهد. با ارائه ی چند نمونه ، می خواهیم تحلیل و بررسی موجود را هرچه بیشتر به دید عموم برسانیم.
ورزش: این بخش از ابتدا بعنوان وسیله ای جهت اتحاد جوانان، محل اجتماع جامعه، ارتباط افراد با یکدیگر و همچنین جهت سلامتی بدن فرد مورد استفاده قرار می گرفت. اکنون نیز مشاهده می نماییم که سیستم سرمایه داری از این عرصه در راستای منفعت خویش بهره برده و سبب بروز مسائل اجتماعی فراوانی در جامعه گشته است. از همین جهت انواع ورزشها را تحت نفوذ خویش قرار داده وبدین شیوه عرصه تجارت را هرچه بیشتر وسعت می بخشد. همچنین آن را مبدل به ابزاری جهت بازتاب نژادپرستی، گسترش وایجاد چالش ها و نیزخشونت در میان ملتها نموده است. جهت برقراری حاکمیت بیشتر بر جامعه در ذهنیت انسانها مرزبندی، فردیت و اقتدار را گسترش می دهد. برای مثال در بازی فوتبال بدلیل تعصب کورکورانه موجود، افراد جامعه را به جنگ و مجادله علیه یکدیگر می پردازند. همچنین به عنوان طرفداری از تیم های مقابل خشونت خویش را در قبال یکدیگر نشان می دهند.
بر همین مبنا بخش اعظمی از سالن های ورزشی را ازجوانان تشکیل داده وهمگی آنان را در راستای منفعت خویش سازماندهی نموده و وابسته خود می کنند. بدون شک همانگونه که از ابتدا دست نشان ساختیم، سیستم مدرنیته ی کاپیتالیستی و دولت -ملت از این طریق خواستار این است که پروژه ی ملت دموکراتیک را که برمبنای کنفدرالیسم دموکراتیک ایجاد شده، بی تاثیر نماید. زیرا سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک صلح، همبستگی خلقها و حیات مشترک را اساس قرار می دهد، نه جنگ، خشونت و خصومت خلقها با یکدیگر.
صنعت: بخشی که بیشتر از هر عرصه دیگری سیستم سرمایه داری ذهنیت و چنگال خویش را در آن فرو برده و منافع خویش را از این راه حفظ می نماید. سیستم مدرنیته ی کاپیتالیستی تحت نام مدرن بودن هرچیزی را از جوهره ی خویش دور گردانیده وبعنوان پیشرفت جامعه و فرد نامگذاری نموده و اذهان عموم افراد را به انحراف کشانده وفرهنگ خویش را بازتاب می دهد؛ که این نیز جامعه را بسوی استحاله ی فرهنگی می کشاند. سیستم سرمایه داری از هر سو جامعه را مورد هدف هجمه ی فرهنگی قرار می دهد. این امر موجب می شود اخلاق ، گوهره اصلی خویش را ار دست داده و شیفته ی فرهنگ اقتدارگری و حاکمان گردد. جهت نهادینه نمودن هرچه بیشتر خویش در جامعه از کانال های ارتباطی همچون: تلویزیون، نوشته، فیلم کوتاه، موزیک و فیلم نامه سود برده و بصورت روزانه فعالیت می کند. اکنون نیز مشاهده می نماییم سیستم اقتدارگر چگونه وتا چه میزان فرهنگ خویش را مشروع نموده و همزمان مورد پسند عموم افراد جامعه قرار داده است. سیستم مقتدر از این عرصه ، جهت آموزش جامعه، دفاع و حفظ اقتدار خویش نهایت سوءاستفاده را میبرد. به هنگام موشکافی وبررسی فعالیتهای رسانه ای « فیلم و تلویزیون » هرچه بیشتر با واقعیت ذهنیت جنسیت گرایی، برده داری، کالا نمودگی، تضعیف اراده زن، پوپولیزم و تمامیت خواهی سیستم سرمایه داری که از این راه در جامعه نهادینه می نمایند روبرو می شویم.
سکس:در این بخش نیز همچون بخش های دیگر سیستم کاپیتالیستی در پی حاکمیت بیشتر حوزه ی نفوذی انحصاری خویش است. با این تفاوت که در این عرصه غرایز زن وجوان را مورد هدف قرار داده و با برجسته کردن هرچه بیشتر غریزه، دو نیروی فعال ودینامیک جامعه، زن وجوان را از راه تبلیغات رسانه ای مانند فیلم، سریال در چنگال هژمونی خویش به اسارت گرفته تا آنان را مطابق با ماهیت وافکار خویش شکل دهد و جهت دهی نماید. همچنین در راستای روند سیاست مستبدانه ی خویش به مراتب بیشتر زنان را بکار گرفته و از بدن آنان بعنوان تبلیغات کالا و بازار تجارت وسوددهی بیشتر استفاده می کند. سیستم مدرنیته ی کاپیتالیستی زن را مبدل به ملکه ی کالا نموده است. جهت پابرجا نگه داشتن حاکمیت امپراطوری گلوبال(جهانی) خویش در نهاد خانواده که به نوبه ی خویش میکرو دولت است میکروامپراطوری ایجاد نموده که زن در آن مبدل به ابزاری جهت تأمین امیال وغرایز بدون مرز برای مردان گشته است. در اینجا به هنگام مشاهده ی وضعیت زنان در می یابیم که تنها جهت تامین نیازها وامیال مردان و ابزاری برای زادو ولد، نقشی برای آنان در جامعه تعریف نگشته است.
در میتولوژی آدم و هوا بدین شیوه زن را مورد تفسیر قرار داده اند که پیش از حوا، لیلیت زن آدم بوده است. ولی به دلیل اینکه لیلیت از فرمان خدا مبنی بر اینکه باید به آدم خدمت گذاری نماید سرپیچی نموده، او را از بهشت اخراج نموده اند و کودکان لیلیت را به قتل رسانیده اند. بدین ترتیب برای اینکه آدم تنها نماند باید زنی او را همراهی نماید؛ آدم نیز به هنگام بیدار شدن مشاهده می نماید که از دنده ی چپ او حوا درست شده است. با توجه به این داستانها متوجه می شویم که ذهنیت مرد سالاری دارای چه دیدگاه وموضع گیری در قبال زنان میباشد. همچنین با توجه به تعاریفی که از میتولوژی ها موجود میباشد، خواسته وانتظاراتی که ذهنیت مردسلار وسرمایه دار از زنان دارد مشخش گشته وسیاست های زن ستیزی که به کار میگرند،روشن خواهد گشت.
اکنون نیز همان شیوه ی ذهنیت مردسالاری بر جامعه ی زنان تداوم داشته و زندگی روزمره سرشاراز موضع گیری ذهنیت مردسالار درقبال آنان است جهت روشن سازی این امر لازم دانسته اشاره به سخنان یکی از آخوندهای ایرانی راجع به زنان کردهست ،شود تا این موضع بهتر درک گردد.این آخوند از زنان به عنوان تنها ابزاری جهت خدمت گزاری به مردان وجهت تأمین غرایز جنسی او آفریده شده وبایستی مرد خویش را خرسند وراضی نگه دارد، در غیر این صورت زن نخست دیو مانند بوده برای اینکه مرد از او نهراسد، خدا او را مبدل به انسان کرده است. طبق این داستانها واین تعاریف به واقعیت ذهنیت مردسالاری پی برده و متوجه خواهیم شد که زنان را برای چه چیزی فرا می خوانند. سیستم سرمایه داری نیز از این راه ذهنیت خویش را در بدنه ی جامعه و افراد نهادینه کرده و جهت هجوم بر ارزش های اجتماعی جامعه از زنان همچون ابزاری استفاده نموده است. مراکز آموزشی، مسجد، رسانه، فیلم و اینترنت را در جامعه گسترش داده و مسئله ی جنسی را هرچه بیشتر هدف قرار می دهد؛ و فرد را به سطحی از اجتماع رسانیده که بدنبال چیزهای ارزان و بیهوده باشند و جامعه را در مقابل مسائل وپدیده ها ساکت نماید و در گرداب فرو ببرد.
به طور کلی سیستم سرمایه داری، سیستمی نابودگر علیه انسانیت است. از راه ورزش، صنعت و سکس ،جامعه بویژه زنان وجوانان را به پوچ گرایی و اتوپیایی واهی می کشاند. برهمین اساس لازم وضروری است که جامعه براساس نقش و واقعیت های موجود، اقدامات مورد نیاز را برای بهبود وحفظ جامعه انجام دهد و از آن عرصه ها در راستای خدمت به جامعه استفاده نماید. چونکه هر سه عرصه ی قابل ذکر از سوی سیستم کاپیتالیستی از جوهره ی اصلی خویش به انحراف کشانیده شده اند.