سرمایه داری و برده داری
سارا زردشت
واژه ی سرمایه داری و برده داری دو مفهوم مرتبط با هم هستند. اکنون سیستم سرمایه داری نفوذ انحصاری قدرت خویش را از طریق اندوخته های زنان وجوانان جامعه بویژه زنان بدست آورده و به موجودیت خویش هرچه بیشتر وسعت می بخشد. در همین راستا به هر میزانی که سیستم سرمایه داری حوزه ی نفوذ قدرتش را بر دستاورد جامعه بیشتر وحاکم نماید به همان میزان از ارزش ها و دستاوردهای افراد جامعه کاسته می شود و پس ازمدتی کوتاه ارزش خویش را از دست می دهد. می خواهیم بدانیم که مفهوم سرمایه چیست؟ در معنای لغوی، سرمایه وکاپیتالیست دارای یک معنی می باشند؛ همچنین در علم اقتصاد، سرمایه جهت تامین نیازهای روزانه ی حیات اجتماعی اعم از پوشاک، خوراک و… است که در این زمینه دستگاهها و کارخانه های زیرربط نیازها وضرورتهای جامعه را آماده می کنند و همچنین جهت استفاده از دستگاههای موجود، نیروی انسانی لازم است.
افزون بر این سیستم سرمایه داری جهت گسترش حوزه ی قدرت و سرمایه ی خویش به نیروی مردمی نیاز دارد و همانند خون آشام در جامعه توزیع گشته و خون جامعه و افراد آن را می مکد. همچنین بر این امر بخوبی واقفیم که سیستم سرمایه داری ازطریق استعمارگری، موجودیت خویش را برجامعه حاکم نموده و از هستی زنان در جهت قدرت بخشی به خویش استفاده می کند. اقتدار حاکم از یک سو، دستاوردهای اجتماع وهمچنین روان، بدن و نیروی زنان را مورد استثمار قرار داده وازسوی دیگر بدن آنان را به عرضه ی فروش می گذارد. چونکه برای سیستم سرمایه داری هرچیز یا حتی فرد قابل فروش بوده و نیز سود بخش می باشد. با پیشروی دنیای سرمایه داری، سرمایه بمراتب بیشتر گلوبالیزه گشته وبرای بازرگانی بیشتر از راه رسانه و دیگر ابزارها، تبلیغات صورت می گیرد.
همانگونه که بالا به آن اشاره کردیم، جهت بازرگانی بیشتر بدن زنان را به استثمار برده و به عرضه ی فروش می گذارند و بدن او را نیمه عریان در تبلیغات کالاهایی همچون ماشین آلات، تنقلات، پوشاک و… به نمایش در می آورند.
تحلیلات بالا ما را با این واقعیت روبرو می سازد که این تصاویر، جهت هدفی راهبردی، از پیش تعیین شده است. چونکه از یک جهت بدن زنان را بعنوان کالا در بازار به فروش می رساند و از سویی دیگر بعنوان ابژه ای جنسی بکار می گیرد. این نیز اثباتی است بر واقعیت سیستم سرمایه داری، که خواستار چگونه جامعه ای می باشد؟ به وضوح می توان دید که سیستم سرمایه داری سعی بر به انحراف کشاندن جامعه و افراد آن از طریق مشغله ی غریزه ای می باشد. چونکه اگر درجامعه ای در وهله ی نخست غریزه ی جنسی در پیش باشد، اندیشه، ارزش و معیارهای اخلاقی جامعه کاهش می یابد و سیستم سرمایه داری واقتدارگر طبق ذهنیت خویش جامعه را فرم داده و هدف و منفعت مقتدرانه ی خود را به انجام می رسانند.
این نکته را بایستی با اهمیت بسیار اظهار داشت، زنان نسبت به بدن خویش آگاه بوده و کالانمودگی بدنش را امری غیر اخلاقی نامیده و مورد پسند واقع ننماید. هرگونه استثماری که بر بدن او انجام گیرد، باید همانند هجومی که علیه حیات می شود را دانسته و به عنوان حمله ای ایدئولوژیکی و غیر اخلاقی مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم. افزون بر این واژه ی زن و زندگی دارای یک معنی می باشد که در سرشت هر دو یعنی آدمی و طبیعت تشابهات بسیاری وجود دارند، پس هرگونه اعمال خشونت فیزیکی واندیشه ای بر زنان، همزمان هجوم علیه حیات است. بنابراین باید اعتراض و نارضایتی ها براین مبنا باشد. در اینجا لازم به ذکر است که تاکیید نمایم علم ژنئولوژی علمی بسیار حائز اهمیت می باشد زیرا علمی است که برمبنای حیات استوار گردیده است. در اصل علم ژنئولوژی در تکاپوی گوهره ی جامعه است که در هستی زن ومرد نهفته می باشد. ژنئولوژی خواستار اینست که پرده از واقعیت هایی همچون کالانمودگی، ابژگی و مالکیتی بر زنان روا می دارد را رونمایی نماید.
بدون واشکافی و درک عمیق نقش تاریخی و اجتماعی سیستم سرمایه داری، نمی توان سیاست او را که به شیوه ای ایدئولوژیکی زنان را جزو املاک خویش قرار داده شناخت و درک نمود. علیرغم تمامی خشونت هایی که به درازای تاریخ در قبال زنان صورت گرفته است؛ ولی آنان با اتکا بر دانش و آگاهی خویش جامعه را از هرگونه بلایای طبیعی محافظت نموده و در انقلابهای زراعتی، روستایی و هنری نقش پیشاهنگی را به دوش گرفته اند.
وظیفه ی اساسی که باید در برابر این وضعیت به جای آورد، مبارزه جهت شکست و فروپاشی سیستم مدرنیته ی سرمایه داری است؛ باید مدرنیته ی کاپیتالیستی که فرهنگ اجتماعی جامعه را پایمال نموده، بر پیکره ی آن خنجر زده و آن را دچار ازهم گسیختگی نموده است را رها کنیم و بار دیگر ماهیت و هستی زن را از نو ساخت.