
جهـت شـناخت چهـرهی راسـتین نظـام تجاوزگـر، نخسـت بایـد تاریـخ آن را مـورد بازبینـی قـرار داد. بدیـن گونـه میتـوان بـه ریشـههای اصلـی مـوارد پرداخـت و سطحی از آن گذار ننمود. تمامـی وقایـع و رویدادهـای روزانـه از بن مایـهی هـمان نظــام سرچشــمه میگیرنــد. در واقــع رهــر آپــو ایــن نظــام را بــا قدمتــی ۹۰۰۰ســاله تحلیــل و واکاوی نمــوده اســت. نظــام دولت گـرا کـه ثمـرهی ذهنیـت مردسـالار اسـت دارای خصوصیـت تجاوزگـر اسـت. لـذا فرهنـگ تجـاوز، ذهنیـت مردسـالار یـا همانـا دولـت اسـت. ذهنیـت و نظـام مردسـالار نیـز دشـمن اراده و آزادی زن میباشـند. پـس میتوان نتیجـه گرفـت کـه دولـت یعنـی حـذف حضـور و جایـگاه آزاد زن. در شـخص زن نیـز تمامـی ارزشهـای اجتماعـی و بشریـت مـورد هـدف نظـام مردسـالار قـرار گرفته انـد. از اولیـن مراحـل تشـکیل دولـت و ایجـاد سیسـتم دولتـی در زمـان العبیـد تاکنـون ارزشهـای انسـانی دچـار تحریـف شـده و دسـتکاری گشـتهاند. در واقـع ذهنیـت اسـتعمارگر و تجاوزگـر مردسـالار درصـدد اسـت جامعـهی بـشری را بـه خفقـان بکشـاند. بـا مـرور زمـان و سـیری ناپذیری ذهنیـت مردسـالار پدیـده ی تجـاوز فیزیکـی فراگیرتـر و مبـدل بـه فرهنـگ تجـاوز شـده اسـت. نظیـر تجـاوز بـه اعتقـادات و بـاوری، اخـلاق و ارزشهـای اجتماعـی و… البتـه گاهـا بـا راهکارهـای سفت و سخت و زمخـت و گاهـا نیـز بـا اسـتفاده از راهکارهـای نـرم. وضعیتـی کـه هم اکنـون جامعـهی مـا در آن بـسر میبـرد نیـز گویـای همیـن واقعیـت اسـت، از همینرو درک تاریـخ ذهنیـت و نظـام مردسـالاری، بسـیار مهـم اسـت.
نظـام متجاوزگـر در هـر مرحـلهای از تاریـخ بـا مفهـوم و شـیوهای خـاص، قـادر بـه عمربخشـی خـود شـده اسـت. البتـه کـه،تغییـر چهـره داده اسـت. همچنیـن در بعضـی مـوارد شـیوه و راهـکار خـود را تغییـر داده است. میتــوان متوجــه واقعیتــی شــد کــه نظــام دولــت و سیســتم کاپیتالیســت در هیــچ زمینـهای اسـتقلال ذهنـی و عملـی را بـرای جوامـع باقـی نگذاشـتهاند. چنیـن دیدگاهـی را بـه جامعـه تزریـق کـرده کـه دولـت امـری ضروری بـرای جامعـه اسـت، طـوری کـه جامعـه جهـت تأمیـن نیازهـای خـود بـدون دولـت فاقـد چـاره اسـت. بنابراین دفاع ذاتی و مشروع در برابـر ظلـم نظـام کاپیتالیسـتی یـک وظیفهاسـت، جهـت انجـام ایـن وظیفـه، چـه در زمینـهی نظامـی و چـه سیاسـت، هنرمندانـه عمـل کـردن شرط بنیادین مبارزه است. اسـتراتژی دفـاع مـشروع موثرتریـن راه جهـت فعالسـازی تمامـی ابعـاد جامعـهای سـت کـه فلـج گشـته و غیـر فعـال گشـته بودنـد. در عیـن حـال میتـوان گفـت کـه دفـاع ذاتـی نیز راهـی جهـت دسـت یابـی بـه اقتـدار و ایجـاد دولـت نیسـت، بلکـه دیگـر بـر کسـی پوشـیده نمانـده کـه در تمامـی طـول تاریـخ تمـدن هـر کجـا دولـت وجـود داشـته دفـاع ذاتـی تـا سـطح بالایـی ضعیـف و یـا از میـان برداشـته شـده اسـت؛ زیـرا دولـت، خـود نظـام اجرایـی ظلـم یـا نقـش مدیریـت برنامـهی حملـه و غصـب جامعـه و تمامـی ارزش هـای آن را ایفـا مـی نمایـد. جامعـه جهـت دفـاع از خـود، برمبنـای اسـتراتژی دفـاع ذاتـی بـه تنظیـمات تمامـی تشـکلات خویـش میپـردازد. بـر ایـن مبنـا اسـتراتژی دفـاع ذاتـی کـه بـر اسـاس رهنمودهـای رهبریـت شـکل گرفتـه، چـه از لحـاظ اخلاقـی و چـه از لحـاظ حقوقـی، مـشروع میباشـد در اصــل جوهــره و ســاختار سیســتم دفــاع ذاتــی؛ درمقابــل ذهنیــت و ایدئولــوژی هژمونیــک و حاکــم مردســالاری ســازماندهی کومیــن، مجلــس، آکادمــی، فرهنگســتان، آمــوزش، کئوپراتیــو، حــزب و نیــروی دفــاع ذاتــی زنــان و جامعــه میباشــد.پـس مـی تـوان گفـت دفـاع ذاتـی سیسـتمی اسـت کـه فقـط و فقـط جنبـه ی نظامـی نداشـته و در ایـن جنبـه خلاصـه نمـی شـود. بلکــه در شرایــط و مکانــی کــه نیــروی زنــان و جامعــه مــورد اســتعمار قــرار بگیرنــد، نیــروی دفــاع ذاتــی در همــه عرصههــا بــه ســازماندهی و دفــاع از آنهــا مــی پــردازد. بنابرایــن هــم زنــان و هــم جامعــه در راســتای دفــاع از موجودیــت خویــش، صیانــت از ارزشهــای معنــوی و جهــت دســتیابی بــه آزادی خویــش نخســت بایــد در تمامــی عرصه هــا بــه ســازماندهی و گســترش نیــروی دفــاع ذاتــی خویــش بپردازنــد. زیــرا بــدون برقــراری سیســتم دفــاع ذاتــی هرگــز نمــی تــوان در مقابــل هجمه هــای اســتعمارگری مقابلــه نمــود.
بطور خلاصه میتوان گفت، دفـاع ذاتـی و مشـروع همـان اخـلاق اسـت. بـرای آنکـه جامعـهای بتوانـد از خـود دفـاع نمایـد نخســت بایــد بــه ســازماندهی منســجم خویــش اهمیــت وافــری دهــد. ســازماندهی جامعــه و ســازماندهی نمودن تمامــی عرصههــا اعــم از عرصـهی سیاسـی، اقتصـادی، آموزشـی، فرهنگ .و هنر و اکولـوژی گرفتـه تـا سـایر عرصههـای دیگـر امـری ضروریسـت. بـه نیـروی خـود دفاعـی بـرای سـازماندهی هـر کـدام از این عرصهها و پشـتیبانی و محافظـت از آنهـا نیـاز اسـت زیـرا جامعـه آن وقــت اســت کــه میتوانــد مســتقلبودن خویــش را ابــراز نمایــد. نیازهــای خــود را بــرآورده ســاخته و بـا اتـکاء بـر نیـروی ذاتـی خویـش ابـراز وجـود نمایـد. ایـن نیـز بزرگتریـن مکانیسـم دفـاع از خـود در قبــال تمامــی انــواع تهاجـمـات میباشــد.
اگـر جامعـهای از نظـر ایدئولوژیکــی ایســتار و موضعــی قدرتمنــد و بــا اعتمـاد بـه نفـس از خـود نشـان دهـد، بـه همـان انـدازه خواهـد توانسـت هرگونـه خطـري را دفـع نمایـد. نظامهـای حاکـم بیشـترین راهـکاری کـه جهــت بــه حاکمیــت درآوردن جوامــع بــه کار میبرنــد ایــن اســت کــه ســعی میکننــد تمامــی ابزارهایـی کـه انسـانها بـا توسـل بـه آنهـا قـادر به دفـاع از خـود باشـند را از آنهـا سـلب کـرده و در نتیجـه بیدفـاع بگذارنـد. مسـلماً ابزارهـای دفـاع از خویــش تنهــا ابزارهایــی مــادی نمیباشــد، همانطــور کــه در بــالا هــم بــه آن اشــاره شــد، مهمتریـن و پردفاعتریـن ابـزار هـر جامعـه همانـا ابــزار فکــری و ایدئولوژیکــی آن اســت. تــرس همــهی حاکمــان از دســتیابی افــراد تحــت حاکمیتشــان بــه ابــزار محکــم ایدئولوژیکــی نشــأت میگیــرد. چــرا کــه اگــر ایدئولــوژی از بطــن جوامــع ظهــور نمایــد، قــادر خواهــد بــود بزرگتریــن امپراتورهــا را هــم ســرنگون ســازد. جوامــع، ملتهــا و اقلیتهــای فکــری و دینــی در حالــی کــه دارای نیــروی فکــری نیرومنــدی باشـند، شـانس زندگـی آزاد را خواهنـد داشـت، در غیــر اینصــورت از صحنــهی تاریــخ محــو
خواهنــد شــد. قتلعامهـای فرهنگــی و پــس از آن قتلعامهــای فیزیکــی نمونههــای بــارزی هسـتند کـه هنـوز زخـم دیـروز انسـانیت ترمیـم نیافتـه، امـروز بـا یکـی دیگر روبه روسـت. جنگهــای اشــغالگری و اسـتیلا بـر کوردسـتان، مهمتریـن عامـل برهـم خـوردن آرامـش انسـانهای کـورد بـوده اسـت
در سـاختار ملـت دموكراتيـك، برخـورداري از حـق دفـاع ذاتـي يـك اصـل انكارناپذيـر بـراي تمامـي جوامـع اسـت. ايـن اصـل در تمامـي كيهـان ديـده ميشـود و هر موجـودي بـراي حفـظ موجوديتش از سـازوكار دفاعـي مختـص بـه خويـش برخـوردار اسـت. در كل، اگـر هـر موجـودي در كيهـان، فاقـد سـازوكار دفاعـي باشـد محكـوم بـه نابـودي اسـت. در جامعـهي انسـاني نيـز فقـدان دفـاع مشـروع در مقابـل نيروهـاي قدرتگـرا و انحصارگـر برابـر اسـت بـا بردگـي، تسـليميت، انكارشـدن و نابـودي هويـت. در نظـام مركزيتگـراي دولتـي،انحصــار نظامــي و ارتشســالاري باعــث شــدهاند كــه خشــونت عليــه جوامــع و ملتهــا بــه شــكلي نظاممنــد و مســتمر بــهكار گرفتــه شــود. دفـاع ذاتـی، سـتون اصلی سیسـتم خودمدیریتی دمکراتیک اسـت. بدون پیشـبرد دفاع ذاتی، فروپاشـی سیسـتم دولـت ـ قـدرت در تمامـی عرصـه هـای ایدئولوژی، سیاسـی، اجتماعی، اقتصـادی و نظامی مشـکل و امکانناپذیر اسـت. زیـرا اگـر نیـروی دفـاع ذاتـی در جامعـه سـازماندهی نگـردد، بـدون شـک قـادر بـه خنثـی سـازی تهاجـمات سیسـتم دولـت ـ قـدرت نبـوده و نخواهیـم توانسـت از جامعهمـان دفـاع نمـوده و از آن صیانـت بـه عمـل آوریـم. بنابرایـن سیسـتم خودمدیریتی دمکراتیـک هرگـز بـا ذهنیت و سـاختار دولت ـ قدرت سـازگار نبوده و سیسـتم دفاعی جامعه در برابـر هرگونه حملات خارجی و داخلـی مـی باشـد. همچنین سیسـتمی اسـت کـه از ارزشهای معنـوی، اخلاقی، سیاسـی و دمکراتیـک جامعه صیانـت مینماید.