
شلیک کن
هان! ای، زشتخوی بیدادگر
آغوش برابر کوه گشودهام!
هم پیمان راستیام
شلیک کن!
روئین تنم
به عشق و کینهام
هنگامهی سحرم
شلیک کن
هرشب هم آغوش مرگم
از تیرگی عبور خواهم کرد
جسارت تاریخم
جاودانه خواهم ماند
جاودانه خواهم ماند
شلیک کن…