دهکده‌ی‌ زنان: ژنوار

2020-12-15 دهکده‌ی‌ زنان


برگرفته از: وبسایت کمون انترناسیونالیست

ترجمه‌ی: سروناز احمدی

مقدمه مترجم: متن پیش‌رو جنبه‌های مختلفی از کار و زندگی در یک دهکده‌ی زنان در شمال سوریه به نام ژنوار را توصیف کرده است. فضاهایی از این دست اغلب جهت احیای خودباوری زنان بنا می‌شوند، به‌ویژه زنانی که نوعی تروما مانند جنگ را تجربه کرده‌اند. این امر عموماً از طریق درهم شکستن کلیشه‌‌‌ای صورت می‌گیرد که بنا به آنْ زنان در نظام پدرسالاری نمی‌توانند فعالیت‌های معینی را انجام بدهند، با این‌که زنان در نظام مادرسالاری در مدت‌‌زمانی طولانی ثابت کرده‌اند که در این حوزه‌های فعالیت سرآمد بوده‌اند. بر همین اساس ژنوار فضای طرد مردان نیست، بلکه به‌وجود آوردن فرصتی برای زنان است تا بدون زنجیرهای وابستگی نظام پدرسالار بتوانند یک زندگی جمعی را اداره کنند. به عبارتی دیگر آنچه این زنان طرد می‌کنند نظام پدرسالار در تمامی ابعاد آن است، نه مردان. شاید بتوان گفت در ژنوار شکلی از کمون مادرسالار بازسازی شده است که در مقابل افسانه‌ی فرودستی ازلی زنان می‌ایستد و به همین جهت هم می‌تواند الهام‌بخش باشد و هم به زنان در بازپس‌گیری قدرتشان یاری رساند. نباید فراموش کرد که ژنوار بخشی از چشم‌اندازی بزرگتر است که این زنان و هم‌سنگران‌شان برای آن مبارزه می‌کنند. زنان ژنوار برای دستیابی به آرمان زندگی اشتراکیِ آزاد در جهانی برابر صرفا به حفظ دهکده‌شان در جهانی نابرابر بسنده نمی‌کنند و همچنین آگاهند که در پیوند با مبارزه علیه دیگر نظام‌های سلطه قرار دارند. آشنایی با این طرح‌ها و نقد و بررسی‌ هرچه بیشترشان می‌تواند گامی باشد در راستای توسعه‌ی بدیلی برای ساختارهای پدرسالار فعلی که موجب انقیادند.

درباره‌ی فضاهای خودمختار، پیوند مبارزات با یکدیگر و انقلاب زنان در روژآوا

ما، زنان و انترناسیونالیست‌های فمینیست، به روژآوا آمدیم، مشتاق بودیم از جنبش زنان کورد بیاموزیم، در کنار دوستان و رفقای کوردمان زندگی و کار کنیم و بخشی از فرایند انقلابیِ ایجاد و دفاع از بدیل‌های سرزنده‌ی سازماندهی جمعی، چه در اینجا و چه در هر جای دیگری از جهان باشیم. می‌خواهیم تجربیاتمان را به اشتراک و بحث بگذاریم و این بار می‌خواهیم درباره‌ی تأملات‌مان در مورد ژنوار بنویسیم.

دهکده‌ای کوچک در میان مزارع گندم ساخته می‌شود. خانه‌ها از گِل و به سبک سنتی و به پاینده‌ترین شیوه بنا شده‌اند، درست انگار از هزاران سال پیش در این منطقه ساخته شده باشند. باغی که به‌تازگی در آن کشت و زرع شده منظره را تغییر می‌دهد؛ درختان کوچک میوه، درختان زیتون، گوجه‌فرنگی، خیار، هندوانه، پاپریکا، بادمجان و گل‌های ناز آفتابی خودرویی که به فراوانی روییده‌اند، همه‌جا دیده می‌شوند و فقط به کمی آب و زمین نیاز دارند تا حتی بدون این که آگاهانه کاشته شوند، برویند. زنان با دست خالی با گِل کار می‌کنند و خشت‌هایی درست می‌کنند که خانه‌های این دهکده را می‌سازد. این دهکده، ژنوار نام دارد و دهکده‌ای برای زنان خواهد بود.

«ژن» خود در زبان کوردی اصطلاحی معنادار است: یعنی «زن»، اما در ضمن به واژه‌ی «ژین» به‌معنای «زندگی» نزدیک است. کلمه‌ی کوردیِ «وار» یعنی «فضا»، «سرزمین»، «خانه». ژنوار به فضایی برای زنان بدل خواهد شد، فضایی که در آن زنان با تکیه بر چشم‌انداز زندگی آزاد و اشتراکی گرد هم می‌آیند و با هم زندگی و کار می‌کنند. ژنوار طرحی است پیشگامانه که عمیقاً با سه اصل بنیادین الگوی کنفدرالیسم دموکراتیک یعنی دموکراسی، زیست‌بوم و رهایی زنان پیوند دارد.

زنان روژآوا/شمال سوریه در سال‌های گذشته شالوده‌ای از خودسازماندهی را در تمامی حوزه‌های جامعه‌شان بنیان نهاده‌اند که برای زنان سراسر جهان الهام‌بخش است. زنان هنوز در مبارزه برای زندگی خودمختار با دشواری‌های بسیاری رو‌به‌رو هستند. جدا شدن از ساختارهای پدرسالار در اینجا نیز مانند هر جای دیگری چالش‌برانگیز است. ساختارهای خانواده‌ی پدرسالار نفوذ زیادی دارد و اغلب زنان فقط در صورتی از گزینه‌ی ترک خانه‌ی والدین‌شان برخوردارند که ازدواج کنند. زنانی که تصمیم می‌گیرند چرخه‌ی خانواد‌ه‌ی سنتی را ترک کنند، اغلب به یگان‌های مدافع زنان، مانند ی‌پ‌ژ، می‌پیوندند و زندگی‌شان را وقف دفاع از انقلاب و مردم می‌کنند. طرح ژنوار درصدد گشودن فضایی متفاوت برای یک زندگی‌ آزادِ مبتنی بر ارزش‌ها و اخلاقیاتی است زن‌محور. ژنوار فضایی است برای زنانی که نمی‌خواهند ازدواج کنند اما به‌دنبال زندگی‌ای خودمختار هستند؛ فضایی است برای زنانی که همسر و دیگر بستگانشان را در جنگ از دست داده‌اند یا محل مناسبی برای زندگی با فرزندانشان ندارند. ژنوار همچنین فضایی است برای زنانی که در اثر جنگ یا شکل دیگری از ستم پدرسالار خشونت را تجربه کرده‌اند و می‌خواهند از بند آن رهایی یابند. در واقع، ژنوار به ما می‌آموزد که به انقلاب از دیدگاهی همه‌جانبه بنگریم. زنانی که تفنگ در دست می‌جنگند و زنانی که دستانشان گِل‌آلوده است و کار می‌کنند، عناصر اصلی همان انقلاب ا‌ند که در جبهه‌های مختلفی برای چشم‌انداز همان جامعه‌ی آزاد مبارزه می‌کنند.

فکر ایجاد دهکده‌ی زنان در روژآوا، سال‌هاست که رویای زنان در جنبش زنان بوده است. سال گذشته شماری از زنان و سازمان‌های خودمختار زنان سرانجام گرد هم آمدند و کمیته‌ای را برای ساخت ژنوار تشکیل دادند. پس از آن، ۶ ماه صرف مباحثه، برنامه‌ریزی و آماده‌سازی‌های زیربنایی شد. این فرایند منتهی به آغاز ساختن عملی این دهکده در ابتدای بهار سال ۲۰۱۷ شد. به غیر از ۳۰ خانه برای سکونت و طرح باغبانی اشتراکی، مدرسه‌ای برای کودکان، یک آکادمی زنان (جایی که دانش تمامی حوزه‌های ژنئولوژی گردآوری و به اشتراک گذاشته می‌شود و با عمل پیوند می‌یابد) و مرکزی برای فرهنگ و هنر و مکانی برای بهداشت و درمان با تمرکز بر درمان طبیعی نیز وجود دارد. زندگی اجتماعی محور دهکده است و این درک باید در معماری و زیربنای ژنوار نیز بازتاب یابد. ازآنجا ‌که ژنوار به‌شکل یک کمون سازماندهی شده است، مرکز دهکده را محل اجتماعات و نیز باغ چای و دیگر فضاهایی برای جلسات، زندگی و کار با یکدیگر شکل می‌دهد.

زنان با کشت و زرع در باغ اشتراکی، نه تنها در تلاشند تا زمینه‌ای برای خودکفایی دهکده ایجاد کنند، بلکه رابطه‌ی خود را با زمین و مواد غذایی که به‌واسطه‌ی فراهم آوردن خوراک عنصر بنیادین حیات به شمار می‌روند حفظ می‌کنند. در منطقه‌ای شبه‌بیابانی با کشت تک‌محصولی گندم که نتیجه‌ی سیاست رژیم‌های سوریه برای صنعتی‌کردن کشاورزی از دهه‌ی ۱۹۷۰ و همچنین جنگ دولت‌های ترکیه با منطقه‌ی روژآوا (با هدف خشکاندن تدریجی آن از طریق قطع سیستم آبرسانی) است، کاشت یک باغ بزرگ زیست‌بومی و یک باغستان میوه به خودی خود مقاومتی سرزنده است. چنین اقدامی این سرزمین را دگرگون می‌سازد، موجب احیای زمین می‌شود و الگویی از نحوه‌ی زندگی و کار با زمین در یک کمون به شیوه‌ای پاینده ارائه می‌کند.

این دهکده فضایی خودمختار خواهد بود، فضایی متشکل از زنان برای دستیابی به زندگی آزاد و بازپس‌گیری خودباوری، توانایی و آفرینندگی که در فرایند تاریخی ممتدِ دستگاه‌مندشدن عمیق‌تر و گسترده‌تر دولت، سرمایه‌داری و پدرسالاری تضعیف شده‌اند. چنین فضای خودمختاری می‌تواند فضایی برای نفس کشیدن باشد، فضایی برای غلبه بر تأثیر مخرب نظام پدرسالار و توسعه و به عمل رساندن نگرشی رهایی‌بخش نسبت به زندگی با کار جمعی. این فضا در واقع ایده‌ای را به کار بسته است که عبدالله اوجلان تئوری جدایی می‌نامد: زنان اگر بر وابستگی خود به مردان و نظام پدرسالار در تمامی جنبه‌های روانی، جسمانی و عاطفی غلبه نکنند، هرگز آزاد نخواهند شد. بنابراین تنها زنان آزاد و رهایی‌یافته که جدا از ساختارهای پدرسالارانه‌ی قدرت و ستم، شالوده‌ای قوی و هدفمند دارند، می‌توانند مردان را نیز وادارند تا امتیازات‌، ستمگری‌ و ستم خود را درون ساختارهای پدرسالار به چالش بکشند و این مردان را فراخوانند تا در مبارزه برای رهایی جنسیتی مسئولیت خود را به عهده گیرند. ما برای تغییر جامعه به فضاها و ساختارهایی برای سازماندهی خودمان نیاز داریم. ژنوار می‌تواند یکی از این فضاهای خودمختار باشد، فضایی امن و فضایی جسورانه، فضایی برای بازپس‌گیری و ژرف‌تر ساختن دانش و خودباوری، بدون این که نگاهی پدرسالار تمامی حرکات را زیر نظر بگیرد. فضایی برای پیوند زندگیِ امروزِ زنان با میراث فرهنگ و خرد زنان در تمامی ادوار. فضایی برای به عمل رساندن شکل‌های بدیل زندگی و کار اشتراکی، تأمل بر آن‌ها، توسعه‌ی بیشترشان و دفاع از آن‌ها به‌طور جمعی.

در واقع ژنوار فضایی است که در آن آرمان‌های سیاسی اجتماعی انقلاب روژآوا که به‌عنوان انقلاب زنان شناخته می‌شود، می‌تواند در مقیاسی کوچک تحقق یابد. ژنوار همچنان مرتکب این خطا نشده است که خود را جامعه‌ای بسته ببیند و بکوشد کلیت چشم‌انداز اجتماعیِ عظیمی را در فضایی قفل‌شده تحقق ببخشد. زنان ژنوار خود را بخشی از انقلاب می‌دانند که در پیوند با چشم‌اندازِ رو به پیشرفتِ کنفدرالیسم دموکراتیک قرار دارند و در اصول اخلاقی و اسلوب پایه‌ای سازماندهی جمعی یکسانی مشترک هستند. ژنوار به‌عنوان یک کمون زنان، بخشی از شبکه‌ی کمون‌ها، تعاونی‌ها و شوراهایی است که به عنوان کنگره‌ی ستار سازماندهی شده‌اند. از این طریق فضاها و ساختارهای خودمختار زنان با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و قادر می‌شوند مطابق نیازهایشان متشکل شوند. علاوه بر این، مراوده‌ی زیادی با مردم دهکده‌های اطراف صورت می‌گیرد و زنانی از کانتون‌ها  و کشورهای مختلف به اینجا می‌آیند تا به کار و بحث‌ها و گفتگوهای جاری بپیوندند. دیگر زمینه‌ی اساسیِ برقراری پیوند، ژنئولوژی، علم جمعی بدیل زنان، است که در ژنوار نیز بیشتر به کار بسته، به اشتراک گذاشته و توسعه داده می‌شود. ژنئولوژی درصدد به وجود آوردن شالوده‌ای از دانش، آگاهی جمعی و درکی از زندگی است که عمیقا با سیستم پدرسالار اختلاف دارد.

برخلاف بخش عمده‌ی دانشی که از نهادهای علمی غرب سر برمی‌آورد، ژنئولوژی از جامعه جدا نیست و دانش و حقایق را در پیوند با مناسبات زندگی اخلاقی درک می‌کند. ژنئولوژی با تکیه بر تاریخ غنیِ دانش و مقاومت زنان در تمامی ادوار، به‌دنبال احیا کردن آن‌ها و صورت‌بندی بدیل‌هایی در تمامی عرصه‌های جامعه است؛ برای مثال در رشته‌های اخلاق/زیبایی‌شناسی، اقتصاد، جمعیت‌‌شناسی، اکولوژی، تاریخ، سلامت، آموزش و سیاست. این رشته‌ها دسته‌بندی‌هایی انتزاعی نیستند، بلکه همگی در پیوند با درکی گسترده‌تر و مناسبات اجتماعی قرار می‌گیرند. اگر قرار بر این باشد که اقتصاد و اکولوژی در ژنوار آموزش داده شود، در ارتباط با بازاندیشی کار و عملی خواهد بود که در باغ‌های اشتراکی و شبکه‌ی تعاونی‌های صورت می‌گیرد. اگر موضوع سیاست باشد، آنگاه مسئله اصلی این خواهد بود که آدم‌ها چگونه با یکدیگر تعامل دارند، چطور می‌توان مشکلات را حل کرد و تصمیمات چگونه گرفته می‌شوند؛ خواه در کمون زنان باشد، خواه در شورای دهکده یا در سطح کل جامعه. ژنئولوژی با جنبش زنان کورد پرورش یافته است اما به‌طور فزاینده‌ای در اقصی نقاط جهان درباره‌ی آن گفتگو می‌شود و الهام‌بخش زنان و فمینیست‌هایی با پیشینه‌های مختلف است که آن‌ها را گرد هم می‌آورد. با تمام این روش‌ها، می‌توان تجربیاتی را که در ژنوار کسب ‌می‌شوند به کلیت جامعه بازگرداند و بخشی از فرایند تحول به سوی جامعه‌ای آزاد و اخلاقی بود.

دیگر جنبه‌ی تحسین‌برانگیز ژنوار: نبودِ ترس در مواجهه با ضدیت‌ها و دشواری‌هایی است که عمل جمعی انقلابی به همراه دارد. مبارزه با بینش‌های پدرسالارانه پیش از این با طرح‌ریزی و ساخت دهکده آغاز شده است. چه کار می‌کنید اگر در حال ساختن دیواری از خشت خام با گروهی از زنان ماهر باشید، اما اولین مردی که از آن اطراف رد می‌شود با طرز برخورد یک کارشناس، خشت‌های خام را از دست شما بگیرد، ولو آنکه اصلا چیزی از کار با خشت خام نداند؟ چه کار می‌کنید اگر گروهی مختلط از نظر جنسیت، برای اولین بار برای کمک در کار به شما بپیوندند، اما وقت ناهار سروکله گروهی از مردان پیدا شود، چرا که سنت حکم می‌کند زنان و مردان با یکدیگر غذا نخورند، بنابراین زنان هستند، نه مردان، که سر کارشان می‌مانند تا بعداً باقیمانده‌‌ی غذا سهم‌شان شود؟ آنچه می‌توانیم از زنان کمیته‌ی ژنوار بیاموزیم این است: با ضدیت‌ها درگیر شوید، آن‌ها را با تمام ریشه‌ها و سطوحشان ببینید، از تضادها اجتناب نکنید و همیشه به‌طور جمعی راه‌حل‌‌ها را بیابید. در قبال آرمان‌ها و پیوندتان با یکدیگر قاطع باشید، بدون این که توانایی‌تان را در تحمل عقاید مخالف و حل‌وفصل مشکلاتی که با آن‌ها در واقعیت‌های روزمره مواجهید از دست بدهید. یعنی مَنِشی که مبتنی است بر تعهد، پیوندی ژرف با مردم و جامعه، اصول اخلاقی مشترک، بردباری، دقت نظری کامل و چشم‌اندازی مشترک. رویکردی که علاوه بر این بر جلسات پی‌درپی کمیته برای بازاندیشی‌های جمعی، نقد و نقدِ خود تکیه دارند. به‌علاوه این نگرش مبتنی است بر پیوند با ساختارها و چشم‌اندازِ در حال رشدِ کنفدرالیسم دموکراتیک همراه با آزادی زنان به‌عنوان بنیانی مشترک که زنان برای آن بسیار جنگیده‌اند. ژنوار، به اتوپیایی کوچک که مبری از اشتباه و خطاست بدل نمی‌شود، بلکه می‌تواند فضایی برای تعامل شرافتمندانه، امید، اراده برای تغییر و به عمل رساندن و دفاع از یک زندگی اشتراکی هدفمند باشد. این امر نیازمند تعهد، عشق و تلاش بسیاری است.

اگر تمامی این‌ها را بپذیرید و بخشی از آن شوید، غیرقابل‌تحمل است که شاهد باشید انقلاب و ارزش‌هایش هر روز مورد حمله واقع می‌شود. حملاتی هستند که از ذهنیت‌های عمیقا پدرسالار و فاشیستی نشأت می‌گیرند و هدفشان مخدوش کردن دستاوردهای انقلابی و کنترلِ توان و مقاومت زنان است؛ حملاتی نیز از سوی نیروهای لیبرال مدرنیته‌ی سرمایه‌دارانه وجود دارد که مایلند به‌تدریج اخلاق و ماهیت انقلابی را تضعیف کنند. مطمئناً همیشه یافتن راه صحیح دفاع در برابر این حملات آسان نیست، اما این طرح‌هایی مانند ژنوار هستند که ما را قادر می‌سازند آگاه شویم راهی وجود دارد و باید چشم‌انداز جمعی و اصل نیرومند امید و مقاومت سرسختانه که [در فضاهایی مانند ژنوار] حیات می‌یابند را زندگی و حفظ کنیم. ژنوار یکی از نمونه‌های مقاومت جهانی و خلق بدیل‌هاست که در پیوند با تمامی کسانی قرار می‌گیرد که با ساختار و ذهنیت‌های پدرسالار مبارزه می‌کنند؛ تمامی کسانی که اراده‌ی زیستن و حفظ زندگی، فرهنگ و اخلاقیات انقلابی هدفمند را دارند. مبارزه نیز همین است. هدف ما این است که این پیوند را عملی سازیم، از تجربیاتی که دوستانمان در اینجا به‌دست آورده‌اند، بیاموزیم و به انقلاب بپیوندیم و در بنیانی مشترک با یکدیگر پیوند یابیم و از هم حمایت و دفاع کنیم.

زن، زندگی، آزادی!

* این ترجمه از مقاله‌ی:

‌Women’s village: Jinwar. On autonomous spaces, the connection of struggles and women’s revolution in Rojava

در لینک زیر در دسترس است:

زندگینامه زن

هیپاتیا، بزرگترین فیلسوف زن تاریخ

هیپاتیا، بزرگترین فیلسوف زن تاریخ هیپاتیا زن فیلسوف یونانی باشهرت نوافلاطونی که به عنوان نخستین زن برجسته‌ی ریاضی‌دان و آخرین کتابدار کتابخانه‌ی اسکندریه شناخته می‌شود. او استاد فلسفه و ریاضی…

2018-09-06 تاریخ

سافو، اولین شاعر زن جهان

سافو، اولین شاعر زن جهان   سافو بزرگترین شاعر غنایی جهان باستان در اواخر قرن ششم پیش از میلاد در خانواده‌ای اشرافی در جزیره لسبوس متولد گردید. شعرهای سافو که…

2018-10-06 سافو

زنان چریک (پارتیزان)

زنان چریک (پارتیزان) نتیجه‌ی جنگهای اول ودوم،نابودی پارادیگمای (جهان بینی)مدرنیته کاپیتالیست بود.هرچیزی براساس شدت وخشونت به پیش می‌‌رفت.ریشه‌ی این خشونت رااگرتازمان متولوژی‌بیسیارقدیمی پیگیری کنیم می‌بینیم که به دست مردان به…

2019-03-08 جنگ‌جهانی اول ودوم،

زنان انقلابی

زنان انقلابی »کلارازتکين،ا زبنيانگذاران جنبشرھايی زنان،سياستمداربرجسته حزب سوسيال دموکرات و از چھره ھای مھم و تأثيرگذار جنبش زنان‌آلمان‌است. درپی اعتراضات گسترده زنان کارگر نيويورک در سالھای١٨٥۷و۱۹۰۷کلارا در سال ۱۹۱۰،در دومين…

2019-03-14 8مارس،

سوفراژیت:میلیتانی زن

سوفراژیت:میلیتانی زن درسال ۱۹۰۳ املین پنکهرست،دخترش کریستابل و۴دوست اواتحادیه‌ی سیاسی واجتماعی زنان راپایه‌گذاری نمود.راهکارهای درخواست مطالبات سمت وسوی رادیکالی به خود گرفته بودند.حملات با نارنجک وآتش‌سوزی انجا می‌گرفت .میان پلیس…

2019-04-21 اسب سواری،

آساتا شاگور

آساتا شاکور »آساتا شاکور«، در ١٦ژوئيۀ ١٩٤٧در نيويورک به دنيا آمد. وی از اعضا و فعالان حزب پلنگان سياه بود. در سال ١٩٧٣طی توطئۀ مزورانۀ نيروی سرکوبی، رفيق او توسط…

2019-04-24

مینا قاضی

زن نامدار و مبارز سياسي كورد؛ مينا قاضي در سال ۱۹۰۸در شهر مهاباد ديده به جهان گشوده است.مراحل ترقي را در همان شهر طي كرد. وي با رهبر حزب دموكرات…

2020-03-19 آگاهی زنان،

مستوره اردلان،زني از جنس شعر

ماه شرف خانم اردلان متخلص به مستوره اردلان(،۱۱۸۴ــ ۱۲۲۷هجري خورشيدي) ـ(۱۸۰۵ــ ۱۸۴۸م،) شاعر، نويسنده و از تاریخ‌نگاران شرق كوردستان است. وي در شهر سنندج در خانواده‌ی اهل فرهنگ «قادري» به…

2020-03-22 تاریخ،

من مادرم، ۱۴ سال دارم

لاوین نیسان میدونم برای بیشتر شما مادربودن یک کودک ۱۴ ساله، بسیار عجیب و شاید هم دردناک بیآد. ولی متأسفانه این دیگه، یه استثنا نیست. در وطن من و کشورهای…

2021-09-20 قتل خیالها

فرهنگ و زندگی

بردگان سلطه

زهرا قهرمانی تا به حال نیز با شنیدن واژه ی سلطه، چنین می پنداشتم که هر جایی که سلطه و سلطه گری باشد، آنجا برده…

2021-09-10 آزادی

ژیلا حسینی،شاعری برای شعر

رژان نوری ژیـلا حسـینی در سـی و یکـم شـهریور سـال ۱۳۴۳در شـهر سـقز، در اسـتان کردسـتان به دنیا آمـد. خانواده‌ی او خانواده‌ای آیینـی و عموماً…

2020-03-28 ادبیات

داستان و اسطوره

مقاومت زردشت: پيكار اخلاقي در برابر تمدن

بر گرفته از مانيفست تمدن دموكراتيك نوشته‌ی رهبر عبدالله اوجالان کتاب چهارم:«بحران تمدن در خاورميانه و رهيافت تمدن دموكراتيك» ضمن اينكه هويت اتنيكي زرتشت مسئله‌اي…

2020-12-15 پيكار اخلاقي

دمکراسی ذاتی

بهترین راه دستیابی خلق کورد به آزادی و برابری از تحلیلات رهبر عبدالله اوجالان رابطـه ذهنیـت بـا اراده‌ی سیاسـی بسـتگی بـه انجـام عملیـات دارد. درک…

2020-01-07 تاریخ

جهت یک دفاع ذاتی شکست ناپذیر

زن که دفاع ذاتی و دفاع نامشروعش در هم شکسته و ضعیف گردانده شده، جهت نیرومند کردن و شکست ناپذیرساختن دفاع ذاتی و مشروعش می‌گوییم…

2020-01-03 آزادی

کتاب

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب دامه به کودکی که هرگز زاده نشد. نوشته روزنامه نگار  ایتالیایی اوریانا فالاچی برای دانود بر روی لینک زیر کلیک نمایید↓ Nameh be kodaki ke hargez zadeh nashod Nameh be kodaki ke hargez zadeh nashod

2018-11-28 اوریانا فالاچی

افسانه ی گیلگمش

یکی از اولین، قدیمی‌ترین و نامدارترین اثر حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقهٔ میان‌رودان شکل گرفته‌است… لینک کتاب

افسانه ی گیلگمش