بيهويتسازي زنان در ایران
سیستم دولتي زن ستیز و ذهنیت اقتدارگرای نظام اقتدارگر مبتنی بر مثلث؛ مرد نیرومند و حقّهباز، صاحب تجربه و پدرسالار و دولتمدار یا کاهنان معاصر حاکم برآن از طریق تزریق سیاست عوامفریبی، غارتگری و سرکوب علیه زنان توانستهاند تا حدی دستاوردهای دمکراتیک و مترقی خواهانهشان را از لحاظ تكنولوژي، علم، صنعت و هنر را به انحراف کشانده و در عصر سوسیالیسم فرعون مأبانهی معاصر به نفع خود ثبت نمایند. دستاورد این هرم و ذهنیت اقتدارگرا در به نابودی سوق دادن دستاوردهای دمکراتیک زن، اخلاق، فرهنگ و مباني انساني و عدالت اجتماعي است. دیدگاه چنین مثلثی آن است که هر چند زنان و جامعه ضعیف و فاقد نیرو و از هم گسسته باشند، به همان اندازه صاحبان نظام از قدرت و انحصار سرمایه برخوردار خواهند بود و چنین دیدگاه و طرز تفکری بعنوان خمیرمایهی محتوای نظام آموزشی نظام استعمارگرعلیه زنان است. ذهنیت مردسالار حاکم بر جامعه برای ترویج ذهنیت خود و امحای مذاهب، اقشار و فرهنگها و ارادهی ملتهای مختلف در ایران در نمود زنان از ابزارهای ایدئولوژیک، اعمال زور و هنر مدیریت در لباس آخوندی به فجیعترین و درندانهترین شیوه بهرهبرداری مینماید. نهادهای وابسته به این مراکز در شکلگیری و بنیاد ابلهترین، فرومایهترین و تخدیرشدهترین شهروند درجه دوم در جوامع ایران نقش اساسی برعهده دارد.
ترقی و پيشرفت هر جامعه و ملیتی در جغرافیای وسیع ایران بستگي به ذهنيت، قدرت درك و فهم آن جامعه دارد. جامعهای که در نظام تئوکراتیک ایران از پلکان آموزش دموکراتیک برخوردار بوده، جامعهای است ارادهمند، با اخلاق و ترقیخواه و برعکس جامعهای که بر پلکان آموزشی نظام مطلقه فقیه در جستجوی حقیقت برآید، در باتلاق خرافات، دگماها و خیالات واهی غرق و در بند قفس آهنین و بهشت مردسالارانهی آخوندها به اسارت در خواهند آمد. بدین دلیل ضرورت دارد که هر فرد و جامعهاي از طريق آموزش سالم و دمکراتیک بسوی حقيقت و آزادي گام بردارد، نه در معابد و کاخهای مزین شده حاج آقاها و زیر سایهی ذهنیت کاهنان عصر مجلس خبرگان در جستجوی حقیقت و آزادی باشند. آموزش در حیطهی علوم اجتماعی برای بیداری وجدان و روشنكنندهی ذهن انسانها، انرژی محرکآمیزی است. جوامع و جنسی كه امروز در دام و بلای دولت ـ ملت ایران گرفتارند، با مفاهيم و اصطلاحاتی دست و پنچه نرم ميكنند كه بدور از حقیقت، رسالت و گوهرهي تاریخیشان ميباشد.
اگر فرم جوامع بشري را در سرزمین ایران به دو دستهي جامعهي طبيعي (مادر سالاری) يا جامعهي غیرطبيعي (مردسالاری) تقسيم نمائيم، ميتوان به نوع ذهنیت و تفاوتمنديهاي آموزش و پرورش و نقش آن بر انسانسازي و شكلگيري ذهنیت و خصوصيتشان اشاره نمود. آموزش و شکلگیری ذهنیت در حيطهي منافع نظام مردسالار ایران بر مبناي بردهسازي، بياراده سازی انسانها، زن ستیزی و زن کشی شكل گرفته است. برعكس در جامعهي طبيعي که بر محوریت زن ـ مادر بنا نهاده شده، بر مبناي عدالت، یکسانی، خلاقیت، آزاد سازي انسانها و دستیابی به حقيقت بنا نهاده شده است. آموزش و پرورش در جامعهي مردسالار ایران، ماشینی براي شستشوي مغزها و فتح ذهنیت و وجدان و فارغنمودن روح از كالبد انسانها است. بذر و سرطانی است برای از هم پاشيدن بافت جامعه، خانواده و اصول و مباني اخلاقي جامعه و خلقها. نظام آموزش؛ عدالت نظام مردسالارانه در ترازوی دروغ ولایت مطلقه فقیه است که موازنهی زندگی اشتراکی زن ـ مرد را از هم پاشیده و مشروعیت به فرهنگ ریاکاری، دروغ و ذهنیت مردسالاری داده و ضعیفهسازی زن و تحقیرنمودنش را در تخیل فرد و جامعه به محک میگذارد.
مراکز آموزشی؛ مهد کودک، مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاهها، آکادمی ها، مساجد و اماکن مذهبی از جمله نهادهایی هستند که در انحصار نیروهای دولتی درآمدهاند. شاهان عریان و خدایان بینقاب نظام با تفسیرپردازی و تغییردهی در جوهرهی آن مراکز، ذهنیت مردسالاری و ضعیفهسازی زن را به شکل دلخواه خود تمجید و توصیف می نمایند. در حالیکه میبایست تمامی ابزارهای آموزشی نه تحت کنترل مسئولان نظام باشد زیرا آموزش کودکان و جوانان نه کار نظام، بلکه از مهمترین وظایف خود جامعه به ویژه زنان است. انحصار نظام آموزشی در کنترل خدا ـ شاهان ایران به منرلهی ترویج بسیج سازی و اهلی کردنشان در زیر لوای خواهران زینب و تسلیم شدن ارادهی زنان به قدرتهای سودجو و انحصارطلب نظام میباشد. در چنین نظام آموزشی مردسالارانهی ایران معنا و مفهوم اجتماعیبودن و زن بودن، به راحتی فدای پستترین و دونمایهترین آزمندیهای فردگرایانهی مرد حاکم و مقتدر شده است.
نظام مردسالاری سیستمی جنسيتگراست و در این جامعه نظام به گرگ انسان مبدل میگردد. جامعهي جنسيتگرا، جامعهي وهمی و دروغپراکنی است که حقيقت را به دروغ و دروغ را به حقيقت مبدل مينمايد. جامعهي انكار هويت، تاريخ و ارزشهاي انساني است. جامعهای است که حافظهی تاریخی زن را در دادگاه تفتیش عقاید نظام پلمب و زنان را در گردباد مفاهیم صیغهگرایی، ازدواج سفید و فحشا داوطلبانه غرق میسازند. در اين جامعه ذهنيت بر اساس تفکیک جنسیتی شكل ميگيرد. نظامي بر جامعه حاكميت دارد كه مابين رنگها، زبان، اديان، ملت و جنسها تفاوت قائل است. ادبياتي در جامعه از جانب حاکمان ترويج و اشاعه میگردد که بر مبناي تحقيرسازي و بردگی زن است. تعريف و عباراتی نابجا و واهی در خصوص زن اشاعه ميگردد كه تا حلقوم جامعه مردسالارانهو جنسیتگرا بوده است. شیوه چنین جامعهای از لحاظ ذهنیتی چندان وسيع و بزرگ به نمایش در آورده شده كه تجاوز به زنان و مقدساتشان از جانب مردان بعنوان عملياتي قهرمانانه و مردانه تمجید میگردد. نظام مردسالار ایران، خانوادهی کلاسیک و فروپاشیشده و نهادهاي آموزش دولتي را به قصابخانهی بيهويت سازي زنان مبدل نمودهاند. در جامعهي جنسيتگرای ایران، زن بعنوان ملك، بردهي خانه و نازکترین کالا در اذهان عموم جاي داده شده و ریشهی تمامی ناهنجاریها و ناعدالتیهای موجود در جامعه است. از سوی دیگر دريچهاي براي طرد نمودن و انزوای زن در عرصههاي ایدئولوژیک، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و دفاعی است.
مراکز و نهادهاي آموزش دولتی ایران درصددند ذهنيت جنسيتگرا و تجاوز صاحبان قدرت را در اذهان عمومي مشروع و عادی سازند و افكار جامعه را در خصوص زنان برخلاف ميل و رغبتشان سوق دهند و در نهایت با فرهنگسازی و قانونمند سازي ذهنيت جنسيتگرای مرد به اهداف پليدشان دست یابند. مراکز آموزشی جامعهي جنسيتگرا در وهلهي اول؛ به ذهنيت و اعمال مردسالارانهی نظام مشروعیت میبخشد و در وهلهی دوم؛ مرحلهی عادی سازی جامعهی مردسالار را به بوتهی آزمایش در میآورد تا زنان با ميل و رغبتشان به سوي دام مرگ و قفس عشق بشتابند.
نظام استعمارگردر پلیدترین و تاریکترین عصر اقتدارگرایی خویش علیه زنان قرار دارند. تجربهی مبارزات و قهرمانیهای زنان در حلقههای تاریخی ایران حاکی از آنست که هیچ جامعه و نظامی با حاکمیت ذهنیت مردسالار توان ادامهی حیات را نداشتهو نخواهد داشت، به همین دلیل زنان برای بازگشت به موقعیت خویش با سازماندهی مستقل و بنیادنهادن نهادهای دمکراتیک، آکادمیهای سیاست دمکراتیک و خانههای آزادی زن در عصر ۲۱ به مشعل روشنایی و آزادی علیه ذهنیت یزیدی و صدام مأبانهی نظام استعمارگر مبدل گردند و با فرهنگ مقاومت و مبارزهی خستگیناپذیر، مراکز آموزش جاسوسی و بیهویتسازی و مهرههای جنگ ویژه علیه زنان را از هم فروپاشند.
مقاله:از